کتاب «روزی روزگاری در بوسنی» یکی از شاهکارهای برنده جایزه نوبل و استاد ادبیات یوگسلاوی سابق، «ایوو آندریچ» است. رمان روزی روزگاری در بوسنی، حوادث تاریخی و سیاسی را شرح میدهد که در بوسنی در بین سالهای ۱۸۰۷ تا ۱۸۱۴ میگذرد. ایوو آندریچ انقلاب فرانسه، فراز و نشیب امپراتوری ناپلئون و... را بهعنوان پیشینه تاریخی در نظر میگیرد و سپس وارد فضای بوسنی آن سالها میشود.
دعوا در خیابانها و کوچههای شهر تراونیک جریان دارد. در بازار، دهقانان صرب و کرواسی قیام میکنند. بین ارتش اتریش و فرانسه نفرت ریشه دوانه و... .
در این کتاب و آن فضا، باورهای مختلف با یکدیگر در تضاد و رقابت با یکدیگر قرار میگیرند و در درونیترین احساسات قهرمانهای داستان، جوانه میزنند. آقای آندریچ آن تاریخ طوفانی را بسیار بدیع نقاشی کرده است.
یکی از خوانندگان نوشته است: «سالها قبل که برای بار اول این کتاب را خواندم، زیبایی کتاب را درک نکردم. اکنون آن را با مغز استخوانم درک میکنم. انگار برای اینکه آدمی چیزی را بفهمد، باید آمادگیهای ذهنی خاصی را در خود ایجاد کند. من آدم گذشته نیستم.»
یکی دیگر از مخاطبان کتاب مینویسد: «بوسنی ملتی پیچیده است که در آن فرهنگها و مذاهب متفاوت در یک ترکیب نامطمئن همزیستی دارند؛ اما برای نویسنده کتاب، کلمه «متفاوت» معنای مثبتی دارد و در این طی داستانها سری به همه فرهنگهای مختلف میزند تا تاریخ، شعر، کمدی، تراژدی و همه را با سبکی ساده و گیرا در هم آمیزد.»
در بخشی از کتاب از فضای شهر «تراونیک» میخوانیم: «تمام مردم تراونیک، بدون استثنا، معمولاً سعی میکنند آرام و خونسرد باشند، بااینحال شایعهٔ آمدن کنسولها نگرانشان کرده بود. یک روز حرف آمدن کنسول فرانسوی بود. روز بعد بحث کنسول روس و اتریشی مطرح میشد. گاهی هم میگفتند هر سه قرار است باهم بیایند. در این شرایط مردم تراونیک سعی میکردند روزنهٔ امیدی بیابند. احساساتشان تحریک شده بود. دیگر نمیتوانستند آرزوها و چشمداشتهایشان را پنهان کنند. تحتتأثیر شرایط، ذهنشان با سرعت بیشتری کار میکرد و بحثهایشان جان تازهای گرفته بود.
عدهٔ کمی اهمیت این شایعات را درک میکردند. از پاییز این بحثها مطرح بود و بااینحال کسی نمیتوانست بهدرستی بگوید این کنسولها چه زمانی قرار است بیایند و میخواهند در تراونیک چهکار کنند. در چنین حالوهوایی، کوچکترین خبر یا بارقهای از اتفاقی نامعمول کافی بود تا چرخ تخیلاتشان به گردش دربیاید. شروع میکردند به صحبت و حدس و گمانیزنی. بسیاری از تردیدها، ترسها و افکار و امیال مخفی را نیز ابراز نمیکردند و برای خود نگه میداشتند.»
ایوو آندریچ (۱۹۷۵-۱۸۹۲)، رماننویس، شاعر و نویسنده داستان کوتاه است که جایزه نوبل را در سال ۱۹۶۱ برنده شده است. این جایزه اولینبار بود که به نویسندهای از منطقه یوگسلاوی داده میشود. او در شهر تراونیک (Tavnik) در امپراتوری اتریش-مجارستان متولد شد. این شهر همان شهری است که در کتاب روزی روزگاری در بوسنی شرح آن آمده است.
آندریچ بهعنوان نویسندهای شناخته میشود که با استفاده از زبان صربی ارزشهای انسانی و تاریخ منطقهای خود را به دست مخاطبان جهانی رساند. او به همین خاطر و بهویژه کتاب «روزی روزگاری در بوسنی» جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. از دیگر کتابهای وی میتوان «حیاط شیطان»، «پل رودخانه درینا» و «خانمی از سارایوو» را نام برد که همگی از همین خطمشی کلی تبعیت میکنند.
آثار ایوو آندریچ بهشدت به تاریخ و فرهنگ بالکان و منطقه صربستان تمرکز دارند و او توانسته است از دریچه تازهای به مسائل مذهبی، فرهنگی و تاریخی این منطقه نگاهی بیندازد. وی در سال 1975 در بلگراد درگذشت؛ اما آثار او همچنان در ادبیات جهان زنده است و ستایش خوانندگان را به همراه دارد.