کتاب ازدواج بدون شکست را ویلیام گلسر با همکاری کارلین جین به رشته تحریر درآورده است. تمام کتابهای دکتر گلسر توسط دکتر علی صاحبی که از شاگردان ایشان است، ترجمه شده و در سال 2012، تقدیرنامهای نیز از دکتر گلسر دریافت کردند. کتاب ازدواج بدون شکست توسط نشر سایه سخن منتشر شده است.
در این کتاب توضیح داده میشود که چگونه نظریهی انتخاب را در تمام جنبههای رابطهی خود به کار ببندیم و چگونه ارتباط سازگار خودمان را به یک ازدواج موفقیتآمیز تبدیل نماییم، زیرا آنچه که زندگیهای زناشویی را نابود میسازد ناسازگاری و فقدان عشق نیست، بلکه رفتار مخرب هر یک از زوجین است که خیلی زود پس از ازدواج دچارش میشوند.
نظر جان گری (نویسندهی کتاب مردان مریخی-زنان ونوسی) راجع به کتاب ازدواج بدون شکست: «راهنمایی کاربردی وتاملبرانگیز برای ایجاد روابطی عاشقانه و پایدار.» یکی از کاربران سایت آمازون معتقد است که این کتاب میتوانسته مانع جدایی او و همسرش شود. او در این سایت نظر خود را اینگونه نوشته است: «من و همسرم از هم جدا شدهایم و نمیدانم آیا او پذیرای کتاب خواهد بود یا نه. آنچه میتوانم بگویم این است که به من کمک زیادی کرد. اگر 19 سال پیش وقتی برای اولین بار ازدواج کردیم این کتاب را خوانده بودم، مطمئن هستم که اکنون جدا نشده بودیم. من کتاب ازدواج بدون شکست را بهشدت توصیه میکنم و امیدوارم هر دوی همسران آن را بخوانند.» سپهر کشانچی - از خوانندگان کتاب - در سایت «گودریدز» نظر خود را نوشته و کتاب را به کسانی که در آستانهی ازدواج هستند، پیشنهاد کرده است: «بعد از مطالعهی کتاب «تئوری انتخاب» که از جامعترین کتابهای گلسر محسوب میشود، مطالعهی کتابهای اقماری وابسته به «تئوری انتخاب» را شروع کردم که کتاب ازدواج بدون شکست اولین کتاب از مجموعه این کتابها بود. علاوه بر موضوع مهم تئوری انتخاب که در این کتاب در زمینه ازدواج و روابط زناشویی بسط داده شده، باید به این نکته اشاره کرد که این کتاب ساختار اصلی مشاورههای پیش از ازدواج را تشکیل میدهد و برای افرادی که قصد آمادهسازی ذهنی برای تشکیل زندگی مشترک را دارند، کتاب بسیار مهمی تلقی میشود. همینطور برای زوجین میتواند به عنوان یک منبع همیشگی برای رجوع باشد و آن را برای بهبود کیفیت زندگی مشترکشان توصیه میکنم.»
در قسمتی از کتاب به بررسی احساسی پرداخته میشود که زوجین مدتی پس از ازدواج دچار آن میشوند و به موجب آن به اختلاف محسوسی که بین دنیای واقعی و شریک ایدهآلی که پیش از ازدواج در ذهن داشتند، پی میبرند. نویسنده به دلایل بهوجودآمدن این احساس، در این بخش از کتاب اشاره میکند: «گاهی اوقات، معمولا در اوایل دوران بلوغ که شدت رفع نیازهای جنسی بیشتر است، ایده شکلگیری همسر مناسب در ذهن ما آغاز میشود. در همان زمان تصویری از آن شخص در کیفیت دنیای ما شکل میگیرد. برای پسرها این تصویر ممکن است شامل برخی خصوصیات مادرشان باشد و برای دخترها خصوصیات پدرشان. اما به واسطهی تاثیر رسانههای عمومی، ما برای ایدهآلسازی این تصویر مولفههای مورد علاقهی خود از شخصیتهای سینمایی، تلویزیونی و داستانی و یا خصوصیاتی از خویشاوندان، دوستان، همسایگان و معلمان خود را به آن اضافه مینماییم. این خیالپردازی تقریبا برای همهی ما تا پایان عمر باقی میماند، حتی پس از آنکه زندگی زناشویی خود را آغاز میکنیم این حالت در ذهن ما سرگردان میماند. هرچه کمتر در زندگی زناشویی احساس خشنودی کنیم، بیشتر دربارهی دیگران خیالپردازی خواهیم نمود و بیشتر با دیگران رابطه برقرار خواهیم کرد. متاسفانه برای بسیاری از ما این تصویر به شدت خیالی و ایدهآل بوده و به کسی که در دنیای واقعی بر ای ازدواج ما وجود دارد هیچ شباهتی ندارد. در زندگی زناشویی جملهی معروف "ماه عسل تمام شد" زمانی به کار میرود که ما کمی پس از ازدواج درمییابیم فرد ایدهآلی که ما آرزو داشتیم همسر ما باشد با کسی که در حقیقت همسر ماست تفاوت دارد. آنچه ما میتوانیم از نظریهی انتخاب بیاموزیم این است که ما فقط میتوانیم تصویری را که در دنیای خود داریم کنترل کنیم و سعی کنیم عاشق کسی شویم که حقیقی و قابل دستیابی باشد. گفتن این کار ساده است اما در عمل مشکل است. اگر ما بهدرستی کارکرد کیفیت دنیای خود را درک نکنیم، در تشخیص افراد حقیقی دچار گمراهی گشته و با انتخاب فرد نامناسب به عذاب بیشتر گرفتار خواهیم شد. اکثر ما میدانیم که تصویر کیفیت دنیای ما از همسر خود واقعگرایانه نیست و بسیاری از ما نمیتوانیم آن تصویر را با واقعیت فردی که با او ازدواج کردهایم مطابقت دهیم. با اینحال هرچه بیشتر مجبور میشویم این کار را انجام دهیم، زندگی زناشویی ما بیشتر دچار چالش میگردد. بااینوجود بیشتر ما خود را با این باور فریب میدهیم که اگر به همسر خود عشق دهیم، او به تصویر کیفیت دنیای ما تبدیل خواهد شد. بیشتر گرفتاریهای زندگی زناشویی در نتیجهی همین پندار غلط حاصل میشود.»
ویلیام گلسر (William Glasser) متولد سال 1925 و روانپزشک اهل ایالاتمتحدهآمریکا بود. گلسر گسترشدهندهی نظریات «ادواردز دمینگ» در زمینهی «واقعیتدرمانی» و «تئوری انتخاب» محسوب میشد. نوآوریهای گلسر پیرامون مشاوره فردی در محیط کاری و مدارس، مواردی چون انتخاب و مسئولیتپذیری شخصی و دگرگونی شخصیت را مدنظر قرار میدهد. گلسر مخالف اصول و قواعد رایج بین روانپزشکان بود که بهجای تمرکز بر طبقهبندی کردن سندرمهای روانی به عنوان اختلال روانی، سریعاً اقدام به تجویز دارو برای فرد میکردند. از افتخارات وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• دریافت دکترای افتخاری علوم انسانی در سال 2000 از طرف دانشگاه سانفرانسیسکو.
• تقدیر از طرف انجمن مشاوره آمریکا در سال 2003، به عنوان فردی که برای گسترش و بهبودبخشیدن به کار حرفهای و مشاوره بسیار خوب درخشیده بود. دریافت نشان اسطوره مشاوره از انجمن مشاوره آمریکا در سال 2004 برای بنا نهادن واقعیت درمانی.
• دریافت عنوان والای استاد ممتاز در درمانگری (که بزرگترین لقب ممکن است) در سال 2005 از طرف انجمن روانشناسی آمریکا. چند مورد از دیگر کتابهای گلسر «تئوری انتخاب در اتاق مشاوره»، «مدرسه کیفی» و «مدیریت بدون زور و اجبار» هستند.
برای مشاهده موارد مرتبط به دستهبندی خرید کتاب روانشناسی مراجعه کنید.