-
در این مطلب میخوانید:
نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب بعد از 2 سال در 21 اردیبهشت 1401 شروع و در 31 اردیبهشت نیز به اتمام رسید. البته که در این 2 سال حوادث زیادی گریبان ناشرین و کتابفروشیها و هر آن کس که دستاندرکار کتاب بود را گرفت و متاسفانه برخی از اهالی این صنف نتوانستند به راه خود ادامه دهند، اما دیدیم که اگرچه سخت، میشود در دنیای کتاب ماند و ادامه داد. در این راه پر فراز و نشیب همزمان با آنانی که این مسیر را ترک کردند، بودند کسانی که با شور و شوق فراوان قدم به راه فرهنگ و کتاب گذاشتند. بله در همین 2 سال سخت و پرماجرا بود که نشرهای جوانی همچون برج، خوب و مون شروع به کار کردند، قوی پیش رفتند و جای خود را میان مخاطبان فارسیزبان باز کردند. در ضمن شما می توانید به صورت غیر حضوری و به راحتی از خانه اقدام به خرید آنلاین کتاب از سایت بوک لند نمایید.
سی و سومین نمایشگاه کتاب از این نظر حائز اهمیت بود که این ناشران برای اولبار با مخاطب خود رودررو و مواجهه شدند. اگرچه در 2 سری نمایشگاه مجازی شرکت کرده بودند، اما لذت و اهمیت مواجههی حضوری چیز دیگریست. در این مصاحبه سراغ نشر خوب و مون رفتیم تا از تجربیات و اتفاقاتی که در این دیدارها داشتند صحبت کنیم. تصورات و توقعاتی که پیش از شروع نمایشگاه حضوری داشتند و تفاوت یا شباهتش با آنچه در واقعیت رخ داد. از دلایل اهمیت گفتوگو و ارتباط با مخاطب گرفته تا کمیت و کیفیت فروش در آن 10 روز. 10 روزی که هر نشر میبایست همزمان به نمایشگاه حضوری و نمایشگاه مجازی رسیدگی کند.
گزارشی که در ادامه میخوانیم حاصل گفتوگو با جناب آقای پیام مصلح از نشر خوب در نمایشگاه کتاب است.
مصاحبه با آقای پیام از نشر خوب
-به نظر شما مهمترین ثمرهی نمایشگاه حضوری کتاب چیست؟
قطعا ارتباط مستقیم و شناخت درست مخاطب از مهمترین نتایج این دیدارهای حضوریست. به خصوص برای ناشرانی که فروشگاه مختص به خود ندارند و یا ناشر جوان و جدیدی مثل ما که برای اولین بار در این جمع حاضر میشود. قبل از این رویداد تنها ارتباط ما با مخاطبمان از طریق شبکههایی مثل اینستاگرام بود که به دلیل جدی نبودنشان در بحث کتاب نمیشود تکیهای بر دادههاشان کرد. مخاطبها عکسها و مطالبی از کتابهایمان را به اشتراک میگذراند اما فضا فضای جدیای نیست. در این 2 سال تنها راه ارتباطیمان با مخاطب مجازی بوده و این قضیه سختیهایی برایمان به همراه داشته. گروه ما همواره تمام سعیاش را معطوف به انتخاب کتابهای متفاوت کرده و در تلاش بوده تا راه خاص خودش را در بین هزاران راهِ شاید تکراریای که باقی نشرها در پیش گرفتهاند، برگزیند. انتخب چنین راههایی عواقبی هم دارد که به زبان دیگر یعنی ما جامعهی مشخصی را هدف کار خود قرار دادیم و نظر مقابل این گروه برای ما از ارزش بالایی برخوردار است.
-و این نتیجهای بود که از حضور در نمایشگاه مجازی حاصل نمیشد.
بله دقیقا. نمایشگاه مجازی دادههایی را به صورت کمی در اختیار ما قرار میداد که چندان هم جدید نبود. ما میدانستیم کدام کتابها مخاطب بیشتری دارند یا به فرض مخاطب کتاب «در حال و هوای عشق» احتمالا از کتابهای دیگر این مجموعه نیز استقبال میکند. عموما نمایشگاه مجازی خبری جدیدتر از آنکه ما از آمار فروش کتابهایمان به پخشها داریم به ما نمیدادند و نمیدهند اما در بخش حضوری نمایشگاه اوضاع فرق میکند. ما فرصت گفتوگو داریم و فرصت معرفی. ما در نشر خوب کتابهایمان را در قالب مجموعه منتشر میکنیم. دوست داریم هر کتابی سر جای خودش قرار بگیرد و با این کار مخاطب نیز راحتتر سراغ کتاب دلخواه و مناسبش میرود. این دیدار و مواجهه با مخاطب به ما این امکان را داد تا این دست مسائل را با مخاطبمان در میان بگذاریم و روحیات آنها را بهتر و عمیقتر بشناسیم. جدای از اینها میتوانستیم ببینیم چه کسی مخاطب است و به چه دلیل و چه کسی مخاطب نیست و به چه دلیل. به نظرم اتفاق دومی هم به اندازهی اولی مهم است. به این شکل است که از کمبودهای کارمان آگاه و با نظرات جدید آشنا میشویم.
-نمایشگاه تا چه اندازه انتظارات تیم نشر خوب را برآورده کرد؟
راستش شاید کمی عجیب به نظر بیاید اما اتفاقی که در واقعیت رخ داد بارها بهتر بود از آنچه فکر میکردیم قرار است اتفاق بیفتد. ما برای نشرمان و نوع انتخاب کتاب برای چاپ مسائلی را مد نظر داشتیم و شرایط خاصی را با وسواس، مطالعه و تحقیق زیاد برای خودمان ایجاد کرده بودیم و فکر نمیکردیم مخاطب چندان اطلاعی از آنها داشته باشد. اما اتفاقی که در نمایشگاه افتاد و شگفتزدهمان کرد کاملا برعکس بود. روزانه تعداد قابل توجهی از خوانندگان کتابهای ما از ما بابت سلیقهمان در انتخاب کتاب تشکر میکردند. آنها کاملا دریافته بودند که نشر خوب به سراغ چه کتابهایی میرود. ما دوست داشتیم و داریم که کتابها و نویسندگانی که در ایران کمتر شناخته شده هستند را به مخاطب معرفی کنیم و نمایشگاه نشان داد که اینها از چشم مخاطبان ما دور نمانده است. یا مثلا بازخوردشان نسبت به یکی از مجموعههایمان به نام «در مقابل» که تنها یک کتاب از آن منتشر شده است بسیار قابل توجه بود. سیر کتابهای دیگر را کشف کرده بودند و مشتاقانه از ما دربارهی عناوین بعدی آن سوال میکردند. خب اینها نهتنها به تیم انگیزهی ادامهی راه میدهد، که حتی مسیرهای جدیدی را نیز نشان میدهد.
-برای نشر مون چطور؟
داستان نشر مون و خوب متفاوت است. نوع کار و به تبع نوع مخاطب فرق دارد. تمرکز ما در نشر مون بر روی کتابهای انگیزشی و توسعهی فردی است. اما روند مثبتی که برای نشر خوب افتاد در اینجا نیز تکرار شد. شناخت مخاطب و در پی آن درکِ نیازِ مخاطب. و در نهایت اینکه پاسخ هر تلاشی که برای شناساندن نشر و کتابهای آن کردی را در چنین مواقعی میبینی.
-خودتان به عنوان مخاطب چه نظری دربارهی نمایشگاه دارید؟
جالب است که ما با اینکه خودمان در کار نشر و کتاب هستیم گاهی پیش میآید که با تیم یک نشر دیگر آشنایی چندانی نداشته باشیم. برای مثال من در یکی دو سال اخیر به شدت به کارهای نشر «شوند» علاقهمند شده بودم و سعی میکردم تا جایی که زمانم اجازه میدهد پیگیر کارهایشان باشم. در نمایشگاه این فرصت را داشتم تا از نزدیک با این نشر و تیمش آشنا شوم که برایم بسیار لذتبخش و جالب بود.
-ممنون میشوم اگر به عنوان سخن پایانی چند عنوان از کتابهایی که در نمایشگاه مورد استقبال خوبی قرار گرفتند را بهمان معرفی کنید.
بله حتما. اول برم سراغ نشر خوب. پرفروشترین عنوانمون یک کتاب رمان ایتالیایی بود با عنوان «برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو» اما همونطور که خودت پرسیدی باید بگم که از کتابهایی که در حالت معمول پرفروش نیستن و مخاطب خاص و جدی خودشون رو دارن استقبال خوبی شد. برای مثال کتابهای «نگاهی به بیرون از ژرفا» قسمت اول از مجموعهی «در مقابل» و «کامران شیردل، تنها در قاب» که قسمت اول از مجموعهی سینماگرانمون هستن و یا کتابهای مجموعهی ستون پنجم. نکتهی جالب و قابل توجه این آمار این هست که به جز عنوان اول باقی این کتابها ناداستان هستن.
-بله در واقع کتابهای ناداستان عموما از بخت و اقبال داستانها برای فروش زیاد بهرهمند نمیشن. نشر مون چطور؟
2 عنوان اصلیای که در نشر مون پرفروش شدن تالیفی بودن که خب باز نکتهی جالبیه. «بیداری» که در اصل یک ژورنال هست و دومی هم «استانبولی» که سفرنامهی آقای منصور ضابطیان هست. و خب به جز این 2 مورد به طور کلی میتونم بگم همونطور که تمرکز نشر مون روی کتابهای توسعهی فردی هست به تبع فروش این دست عناوینمون هم بیشتر از باقی کتابهاست.
نظرات کاربران