28 آبان 1402
2636 بازدید

بیوگرافی محمود دولت آبادی +مهمترین آثار وی

    در این مطلب می‌خوانید:

محمود دولت‌آبادی؛ قصه‌گویی از خراسان

محمود دولت‌آبادی زادۀ 10 مرداد 1319 در سبزوار، هنرمندی است که گرچه بیش از همه به عنوان نویسنده رمان شناخته‌شده است اما از آغاز جوانی در شاخه‌های مختلف هنری ازجمله نوشتن فیلم‌نامه و نمایش‌نامه، بازیگری و کارگردانی شروع به تجربه‌گری کرده است که در واقع شروع فعالیت‌های او از زمان کوچ به تهران و با بازیگری نمایش بوده است. با این حال جغرافیای بیشتر نوشته‌های او خراسان و به‌ویژه روستاهای آنجا و حول محنت مردمان آن دیار است، چنانکه در مشهورترین رمان بلند او یعنی «کلیدر» نیز، شاهد آنیم. دولت‌آبادی در عمر پُربار خود به کسب افتخارات و جوایز مختلفی از جمله نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه، جایزۀ ادبی یان میخالسکی سوییس، جایزۀ ادبی هوشنگ گلشیری برای یک عمر فعالیت و... نایل آمده است.

نویسنده در حبس

محمود دولت‌آبادی که یک نویسندۀ با گرایشات توده‌ای شناخته می‌شد، در سال 1353 توسط ساواک دستگیر شده و به مدت سه سال زندانی می‌شود. اما ایام حبس سبب دلسردی این نویسنده از نوشتن و پایان گرفتن ایده‌های او نمی‌شود چرا که اتفاقاً در همین سالهاست که ایدۀ رمان ده‌جلدی کلیدر را در سر می‌پروراند و بلافاصله پس از آزادی از زندان نیز، «جای خالی سلوچ» را می‌نویسد. در واقع تجربیات زیستۀ او از دوران کودکی و لمس بی‌واسطۀ زندگی پر رنج و محرومیت روستاییان در شرق این کشور است که هم گرایشات سیاسی و اندیشگانی او را رقم می‌زنند، هم درونمایه و دستمایۀ آثار ادبی او می‌شوند.

کلیدر؛ تنها رمان ده‌جلدی ایرانی

کلیدر روایتگر داستان قهرمانی به نام «گل‌محمد کلمیشی» است که دولت‌آبادی آن را براساس سرگذشت واقعی گل‌محمد و برادران او در محدودۀ سبزوار نوشته است. گل‌محمد مردی از طایفۀ کردهای کرمانج که آن‌ها را به خراسان کوچانده‌اند. او از فقر و جور به ستوه آمده و همراه برادرانش قیام می‌کنند که در نهایت توسط حکومت وقت دستگیر و قتل‌عام می‌شوند.

در فرهنگ عامه مردمان خراسان، ترانه‌ای به نام گل‌ممد وجود دارد که به عنوان سوگ‌سروده و لالایی خوانده شده و آن را منتسب به مادر واقعی گل‌محمد کلمیشی می‌دانند. نام گل‌محمد تبدیل به نمادی از ظلم‌ستیزی در ادبیات و فرهنگ ایرانی شده و ابعاد شخصیتی و زندگانی او دستاویزی برای ظهور قهرمانی تمثیلی در حماسه، تراژدی و در گرایش­های مختلف هنری می­شود که در این میان کلیدرِ دولت‌آبادی نامدارترین آنهاست. در جایی از این رمان بلند از زبان او می‌خوانیم: «برای اینکه یک مردمی را به زانو در بیاورند اول استقلالش را می‌دزدند و برای اینکه استقلال یک مردمی را بتوانند بدزدند آن مردم را به خود محتاج می‌کنند با این احتیاج وامانده است که آدم خودش را از دست می‌دهد. خوار و زبون می‌شود و به غیرخودی وابسته می‌شود و نوکر می‌شود و می‌شود مثل کفش پای آنها، مثل نی سیگار آنها، حتی مثل تیغه شمشیر آنها. وقتی لازم باشد گردن برادر خود، گردن زن و فرزند خود را هم می‌زند…»

کلیدر را نباید زندگی‌نامۀ سرراست گل‌محمد کلمیشی در نظر آورد بلکه بیش از هر چیز، این یک رمان است که در آن نویسنده پلی میان خیال و واقعیت زده است و عاشقانه‌های خیال‌انگیز و خواندنی‌ای نیز در خود دارد که مرهون قلم نویسنده است. جالب است که گرچه کلیدر به سبکی رئالیستی نوشته شده و نویسنده بارها به طور ضمنی به بر پایۀ واقعیت بودن آن اشاره می‌کند اما دولت‌آبادی زبان شاعرانۀ خود را نیز در جای‌جای آن می‌پراکند و برای همین است که احسان یارشاطر کلیدر را حماسه‌ای می‌بیند «با تصاویر پربار شعری در جامۀ نثر».

انتشار اولین جلد این رمان بلند نیز هم‌زمان با پایان یافتن حکومت پهلوی و در روزهای پرتلاطم انقلاب 57 بوده است و جالب آنکه با فروش چشمگیری نیز مواجه می‌شود و البته رکورد حجیم‌ترین، پرفروش‌ترین و گران‌ترین حق تألیف را نیز برای یک رمان می‌شکند و در نهایت این رمان، نامزد دریافت جایزۀ نوبل می‌شود.

جای خالی سلوچ؛ کتابی واقع‌گرانه از آثار محمود دولت آبادی

جای خالی سلوچ، رمانی است که هفتاد روز پس از آزادی محمود دولت‌آبادی از زندان، به طور کامل نوشته شده است. این رمان نیز رنگ­ و بویی رئالیستی دارد و به رنج زندگانی مردمی از خطه خراسان می‌پردازد، با این تفاوت که در اینجا قهرمان زن است، زنی به نام مرگان. داستان که هم‌زمان با دوران اصلاحات ارضی در ایران است، از آنجایی آغاز می‌شود که سلوچ، همسر مرگان و پدر خانواده، خانه را ترک می‌کند و این آغازیست پُر­چالش برای زندگی یک زن در جامعۀ سنتی و روستایی با همۀ سختی‌ها و گرفتاری‌هایش.

دولت‌آبادی در آثارش سعی کرده که به وضعیت تبعیض‌آمیز زنان و مصائب آن‌ها به خصوص در محیط‌ها و فضاهای زندگی روستایی و عشایری بپردازد و در این رمان نیز به مظلومیت زنان نگاهی ویژه دارد. خود او درباره این موضوع چنین می‌گوید: «به چشم می‌توانیم ببینیم که زنان ما در جاهای مختلف ایران پابه‌پای مرد کارهای دشوار انجام می‌دهند. در امر دامداری، کشاورزی و نساجی و در سهمی که از عذاب زندگی می‌برند و نیرویی که در مقاومت و سخت‌کوشی در برابر این زندگی مصرف می‌کنند هم هیچ کم از مردها ندارد. در این مایه کوشش خودبه‌خودی من این بوده که شخصیت واقعی زن به‌عنوان نیروی بسیار ارزنده در کارهایم به تجلی دربیاید» و دولت‌آبادی اینگونه مرگان را توصیف می­کند: «خوش‌خلقی او را باید از چاپلوسی جدا می‌کردند. روی گشادۀ مرگان در کار، نه برای خوشایند صاحب‌کار، بلکه برای به زانو درآوردن کار بود. مرگان این را یاد گرفته بود که اگر دلمرده و افسرده به کار نزدیک بشود، به زانو درخواهد آمد و کار بر او سوار خواهد گشت. پس با روی گشاده و دل باز به کار می‌پیچید. طبعاً کار چنین است که می‌خواهد تو را زمین بزند، از پا درآورد. این تو هستی که نباید پا بخوری، نباید از پا دربیایی و مرگان نمی‌خواست خود را ذلیل کار ببیند. مرگان کار را درو می‌کرد.»

بیشتر بخوانید: معرفی انواع رمان در ادبیات {۷ سبک در رمان} 

سلوک؛ نمایندهٔ جریان سیال ذهن در آثار محمود دولت آبادی

کتاب سلوک داستان عاشقانه‌ای است که با سایر آثار محمود دولت آبادی بسیار متفاوت است. گرچه اینجا هم‌چنان با زبان فاخر نویسنده مواجه هستیم، این تفاوت بیشتر از حیث زبان وهم‌آلود و تکنیک جریان سیال ذهنی است که دولت‌آبادی به کار گرفته تا زمان‌ها و مکان‌های موازی درهم‌تنیده بشوند و از دل آن مفاهیم عمیقی ظاهر بشوند. این رمان روایتگر عشق مردی به نام قیس به دختری است که هفده سال از او کوچکتر است و در واقع او سمبلی از مرد شرقی است که زنان را چون شئی‌ای از آن خود می‌دانند و می‌خواهند. این رمان از این جهت سلوک نام دارد که ما در طول آن سیر و سلوک مبدل شدن عشقی قدیمی به نفرت را نظاره‌گر هستیم. چنانکه در جایی از این رمان می‌خوانیم : «به زنى می‌اندیشم که چون از درون من می‌رفت، یک چاه بی کبوتر در من به­ جا گذاشت از خود، یک چاه سرد و تاریک، همانچه در اصطلاح آسان می‌شود به لغت و گفته می‌شود خلأ. ستون درون من تهىِ خود را به جا گذاشته است و چه سرد و مبهم و تاریک است آن. تابش خورشید در ستون بلورین کجا و پژواک درد در پیچ‌هاى پر مُخافت چاه؟»

نون نوشتن؛ خودزندگی‌نامه‌ای از محمود دولت آبادی و آثارش

کتاب نون نوشتن در واقع نوعی اتوبیوگرافی از محمود دولت‌آبادی است که شامل مجموعه یادداشت‌هایی از خاطراتی است که از سال 59 تا 74 راجع‌به زندگی حرفه‌ای و شخصی‌اش نوشته است. برای مثال از مصائبی که نویسنده در تمام طول دوران نوشتن کلیدر متحمل شده تا بُخل‌ها و کینه‌هایی که بعدها در حقش روا شده، در این کتاب آورده شده است. خواندن این کتاب می‌تواند به مخاطبان آثار محمود دولت آبادی و طرفداران نثر او کمک کند که با تعمق و آگاهی بیشتری به آثار وی رجوع کنند. در مقدمه این کتاب آمده است: «آنچه در این گاهی نوشتن‌ها آمده است در مسیر مدتی پانزده-شانزده ساله نوشته شده و هیچ کوششی به جهت تغییر یا تحریف آنچه اندیشیده و نوشته‌ام انجام نگرفته. خواسته‌ام هر آنچه در هر هنگام یادداشت کرده‌ام بیاید، از آن که خود بدانم در چه گاه چه می‌اندیشیده­ام و شما نیز اگر خواستید بدانید!»

اگر به ادبیات داستانی علاقه‌مندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید و اگر به کتاب‌هایی درباره زندگی‌نامه افراد علاقه‌مندید، به صفحه خرید کتاب های زندگی نامه هم سری بزنید.

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران
هر چی
1403/5/8
این شد بیوگرافی ؟
نظر خود را بنویسید:
پربازدیدترین مطالب