18 اسفند 1402
1592 بازدید

بررسی کتاب جای خالی سلوچ: بازتاب فرهنگ و تاریخ ایران

    در این مطلب می‌خوانید:

محمود دولت‌آبادی حتی برای کسانی که سروکار چندانی با حوزه کتاب‌خوانی و ادبیات هم ندارند نامی آشناست. آثار این نویسنده بزرگ ایرانی سال‌هاست که علاوه بر تجدید چاپ مداوم و خوانده شدن در داخل کشور، به زبان‌های دیگر مانند آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، انگلیسی، کردی، هلندی و… هم ترجمه‌شده‌اند و سبب تحسین کتاب‌خوانان دیگر کشورها هم شده‌اند. از کتب او نیز برای ساخت آثار سینمایی اقتباس‌هایی شده است.

نگاهی به زندگی نویسنده جای خالی سلوچ

محمود دولت‌آبادی، متولد 1319 در روستای دولت‌آباد سبزوار، داستان‌نویس ایرانی است. دولت‌آبادی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین نویسندگان رئالیست ایرانی است. ژرفکاوی انسان و مسائل و درگیری‌ها و کشمکش‌های بنیادین آدمی، ترسیم ماهرانه زندگی روستایی در ایران و خُلق‌وخو و مناسبات و پیچیدگی‌های شخصیتی روستاییان ایرانی، توجه به تنگناها و اضطراب‌های زنان گرفتار در جامعۀ مردسالار و تبعیض‌هایی که علیه زنان اعمال می‌شود و تلاش زنان برای جنگ با دشواری‌های برآمده از زیستن تحت محرومیت و تبعیض، حوادث و رویدادهای سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران و ترسیم زندگی محرومان و حاشیه‌نشینان و کارگران و تهیدستان شهری از ویژگی‌های اصلی آثار محمود دولت‌آبادی هستند.

او محیط روستا و حاشیه شهر و زندگی روستایی مبتنی بر کشاورزی و نیز زندگی کارگری را خوب می‌شناسد و این زندگی‌ها را از درون تجربه و درک کرده و این تجربه درونی ‌شده را هنرمندانه با مهارت و خلاقیت ادبی خود آمیخته است. ماحصل این آمیزش آثاری است که امروزه به لحاظ ادبی از بهترین نمونه‌های ادبیات روستایی و کارگری به شمار می‌آیند.

دولت‌آبادی در آثارش به فروپاشی روستاها و مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها، به دنبال اصلاحات ارضی و نیز به فقر و بیکاری در حال گسترش دهه‌های 40 و 50 خورشیدی پرداخته است.

روستا در آثار دولت‌آبادی عرصه تنشی است که بر اثر تغییر شیوه تولید مبتنی بر کشاورزی پدید آمده است. او در قصه‌های روستایی‌اش، با رئالیسمی قدرتمند و شخصیت‌پردازی و قصه‌پردازی ماهرانه، روایتگر سرگذشت زنان و مردانی است که اصلاحات ارضی و ماشینی ‌شدن کشاورزی زندگی‌شان را گرفتار بحران کرده است. مردان روستایی قصه‌های دولت‌آبادی، براثر از بین رفتن کشاورزی سنتی و ورود نیم‌بند سیستم مدرن کشاورزی، مجبور به ترک زمین و خانه و کاشانه خود می‌شوند و این سرآغاز مهاجرت و خالی شدن تدریجی روستاها و فروپاشی آن‌هاست.

دولت‌آبادی در قصه‌های روستایی خود تصویرگر نوسازی ناقصی است که نه تنها خیری به روستا نمی‌رساند، بلکه مایه شر و بدبختی و آوارگی مردم روستا می‌شود و نفع آن تنها به جیب عده‌ای فرصت‌طلب می‌رود.

دولت‌آبادی در دوران جوانی‌اش مشاغل مختلفی را تجربه کرد. مدتی هم به بازیگری در صحنه تئاتر پرداخت و در اجرای صحنه‌ای نمایشنامه‌هایی از بهرام بیضایی و اکبر رادی و... ایفای نقش کرد. او همچنین در فیلم «گاو» داریوش مهرجویی نقشی ایفا کرده است. در دهه 40 خورشیدی بود که قصه‌نویسی را شروع کرد. در دهه 50 به زندان افتاد و در جریان این زندان بخشی از رمان بزرگش، کتاب کلیدر، از بین رفت و مجبور شد بعد از زندان آن را از نو بنویسد.

در اوایل دهه 50 خورشیدی مسعود کیمیایی فیلم «خاک» را بر اساس رمان کوتاه «آوسنه بابا سبحان» که یکی از بهترین آثار دولت‌آبادی است، ساخت.

همکاری با پروژه جهانی هنر صلح در سال 2020، از طریق نوشتن و دکلمه اثری با عنوان «سرباز (پوتین‌های نیم‌سوخته)» با آهنگسازی و تنظیم مهران علیرضایی، از دیگر فعالیت‌های محمود دولت‌آبادی است.

دولت‌آبادی در سال 2013 برگزیده جایزه ادبی یان میخالسکیِ سوئیس شد. او همچنین در سال 2014 جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه را دریافت کرد.

رمان‌های «جای خالی سلوچ» و «کلیدر» از مشهورترین و شاخص‌ترین آثار محمود دولت‌آبادی هستند. از دیگر آثار او می‌توان به کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده، سلوک و دودمان اشاره کرد.

همچنین در سال 1398 در سبزوار، زادگاه دولت‌آبادی، نام خیابانی به نام «سهراب چهار» و معروف به «گل‌افشانی» به «کلیدر» تغییر کرد و این اولین بار در ایران بود که یک خیابان، نام رمانی را به خود گرفت.

معرفی کتاب جای خالی سلوچ (Missing Soluch)

رمانی درباره زن، زمین، ظلم، فقر و نابرابری. کتاب جای خالی سلوچ قصۀ تراژیک تنهایی یک زن گرفتار در جهان مردانه و نیز تراژدی تقابل فرودستان و فرادستان در متن دورانی از تاریخ معاصر ایران است.

محمود دولت‌آبادی در کتاب «جای خالی سلوچ» روایتگر مصائب زنی روستایی است که در دوران اصلاحات ارضی مجبور می‌شود دست‌تنها و با دست خالی برای بقا بجنگد.

کتاب جای خالی سلوچ قصه رنج مردم فرودست و مخصوصاً رنج زنان در یک دنیای خشن مردانه است. این رمان، کشمکش‌های انسان‌هایی گرفتار در تنگنای اقتصادی و تأثیرات منفی اصلاحات ارضی بر زندگی و سرنوشت روستاییان فقیر ایران را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که بعد از اصلاحات ارضی چگونه مالکان و زمین‌داران قدرتمند و به لحاظ اقتصادی قوی، زمین‌های‌ روستاییان بی‌بضاعت و کم‌بضاعت را از چنگشان بیرون می‌آوردند و روستاییان را به مهاجرت و آوارگی وادار می‌کردند.

کتاب «جای خالی سلوچ»، با قصه جذاب و پُرکشش و زبان و نثر قدرتمند و شخصیت‌پردازی ماهرانه‌اش، یکی از رمان‌های کلاسیکِ ادبیات معاصر ایران و از بهترین نمونه‌های رمان رئالیستی است. این رمان یکی از ماندگارترین شخصیت‌های زن را به گنجینه ادبیات داستانی هدیه داده است.

دولت‌آبادی در کتاب «جای خالی سلوچ» ژرفای شخصیت‌های این رمان را با مهارت و ظرافت کاویده و پیچیدگی‌ها و تناقض‌های درونی و کشمکش‌های آن‌ها را مرئی کرده و از یک روستا و آدم‌های آن جهانی آفریده است که مسائل و کشمکش‌ها و درگیری‌های بنیادین آدمی، چه از نوع وجودی و چه از نوع اجتماعی و اقتصادی، در آن مجال بروز یافته‌اند.

کتاب «جای خالی سلوچ» اولین بار در سال 1358 منتشر و بعد از آن بارها تجدید چاپ شده است. چاپ اول این رمان را انتشارات آگاه و چاپ دوم آن را نشر نو منتشر کرد. چاپ‌های سوم و چهارم آن، به ترتیب، در انتشارات جاویدان و انتشارات بزرگمهر منتشر شدند. نشر چشمه و نشر پارسی هم کتاب «جای خالی سلوچ» را با همکاری یکدیگر منتشر کرده‌اند و چاپ‌هایی از آن هم با همکاری نشر چشمه و انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شده است اما ناشر چاپ دهم به بعد کتاب «جای خالی سلوچ» نشر چشمه است.

خلاصه کتاب جای خالی سلوچ

وقایع کتاب «جای خالی سلوچ» در روستایی به نام زمینج اتفاق می‌افتد. شخصیت اصلی این رمان زنی به نام مِرگان است که شوهرش، سُلوچ، او و بچه‌هایش را ترک کرده و ناپدید شده است.

کتاب «جای خالی سلوچ» با غیاب سلوچ آغاز می‌شود. سلوچ صنعتگر و کارگری بوده که برای گذران زندگی هر کاری می‌کرده است؛ با گِل برای روستاییان تنور و کندو می‌ساخته، قنات حفر می‌کرده، نجاری می‌کرده و هر کارِ دیگری که از او می‌خواسته‌اند. او اما دیگر نمی‌توانسته با کارش امرار معاش کند. در اوضاع بحرانی روستا دیگر کسی به سلوچ سفارش کار نمی‌داده است.

برای مشاهده رمان‌های بیشتر از محمود دولت آبادی و لیست کامل رمان‌ها به دسته بندی خرید رمان سر بزنید.

دولت‌آبادی در همان صفحات ابتدایی کتاب «جای خالی سلوچ» تصویری از کسادی کار‌و‌بار در روستا و دل‌مردگی و جمود حاکم بر آن به دست می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه بی‌رونقیِ کشاورزی و بیکاری و فقر و کساد بازار کار، سرانجام سلوچ را به ترک خانه و کاشانه کشانده است و نیز فقر و تنگدستی چگونه، پیش از رفتن سلوچ، باعث سردی رابطه او و مرگان شده بوده است.

حال، در غیاب سلوچ، مرگان مجبور است برای بقا بجنگد و این آغاز درگیری‌ها و تنش‌هایی است که به فروپاشی می‌انجامد.

دولت‌آبادی در کتاب «جای خالی سلوچ» تأثیر ویرانگر نوسازی ناقص و فرمایشی را بر زندگی مرگان و فرزندانش و نیز بر سرنوشت کل روستا نشان می‌دهد.

در کتاب «جای خالی سلوچ» می‌بینیم که چطور نه فقط مِرگان که فرزندان او نیز هر یک به نحوی قربانی شرایط می‌شوند. از دو پسر مرگان، یکی، به نام ابراو، به روی نوسازی و صنعتی ‌شدن کشاورزی آغوش می‌گشاید و دیگری، به نام عباس، ترجیح می‌دهد به همان شیوه سنتی روزگار بگذراند اما هر دو برادر دست آخر قربانی می‌شوند و هاجر، دختر مرگان، نیز قربانی کودک همسری می‌شود و مجبور به اینکه در سن کم ازدواج کند.

در کتاب «جای خالی سلوچ» همچنین می‌بینیم که چگونه شخصیت‌هایی فرصت‌طلب، با حقه‌بازی از اصلاحات ارضی نفع می‌برند.

چنانکه پیش‌تر نیز اشاره شد، در کتاب «جای خالی سلوچ» با یکی از بهترین و ماندگارترین زنان ادبیات داستانی مواجهیم. مِرگان، شخصیت اصلی این رمان، زنی است تنها و بی‌پناه و کَنده ‌شده از زمین؛ زنی که آمیزه‌ای است از هراس، حیرت، سردرگمی، جسارت، ایستادگی، رنج، ضعف و شکنندگی. مِرگان تجسم مقاومت و جنگ با دست خالی و دست آخر ناکامی ا‌ست. او یک روز از خواب برمی‌خیزد و می‌بیند که مردش نیست و ناگهان وحشت‌زده و حیران خود را میان مُشتی گرگ تنها می‌یابد.

مطلب نقد و بررسی کتاب هر چه باداباد، را از ما بخوانید.

مرگان کتاب «جای خالی سلوچ» یک قهرمان حماسیِ شکست‌ناپذیر نیست که بتواند یک‌تنه و با دست خالی مقابل حجم توحش و خشونت و حقه‌بازی و طمعی که احاطه‌اش کرده است تاب آورد و دارایی اندکش را به هر بدبختی که شده حفظ کند. او یک زن معمولی است و سخت شکننده و هراسان، اگرچه شرایط مجبورش کرده نقش آدمی سرسخت و جسور را بازی کند و با تمام توانش برای ماندن دست‌وپا بزند.

مِرگان زنی است ساکنِ یک دنیای کوچک محدود و خشنِ مردسالار و دست آخر هم زیرِ فشارِ جامعه‌ای وحشی و بدوی با مردمی طماع و حقه‌باز که تنها به منافع خود فکر می‌کنند لِه می‌شود و مقاومتش از هم می‌پاشد چون در جنگ برای بقا حتی روی پشتیبانی پسرانش هم نمی‌تواند حساب کند.

برای خرید کتاب‌های پرفروش و روز دنیا، به سایت خرید آنلاین کتاب بوک‌لند مراجعه کنید.

چرا باید «جای خالی سلوچ» را خواند؟

اگر دیدن اسم محمود دولت‌آبادی بر روی جلد کتاب شما را قانع نکرده است تا کتاب را به دست گرفته و بخوانید، باید گفت که دلایل زیادی برای خواندن این اثر ستایش‌شده وجود دارد. جای خالی سلوچ روایتی دست‌اول است. روایتی است که از گزند جانب‌داری به دورمانده است و خواننده را با واقعیات زندگی روستایی، فقر، بیکاری، مهاجرت، زمین‌داری، رسوم و سنن ریشه‌دار و نظام خانواده سنتی آشنا می‌کند. همه این‌ها در باقی داستانی رخ می‌دهد.

در واقع با خواندن کتاب حاضر می‌توان با یک تیر دو نشان زد: هم داستانی پرمایه خواند که در ستایش تلاش‌های مادران ایرانی نگاشته شده است و هم با مختصات تاریخی-اجتماعی روستاهای ایرانی پس از انقلاب و در دهه ۵۰ آَشنا شد. مادر و روستا در این کتاب دو مفهومی هستند که از روند عادی و روزمره زندگی خود جداشده و باید تغییراتی بزرگ را پذیرا باشند. آن‌ها چگونه تغییرات را می‌پذیرند. فقدان حضور همسر برای مرگان و دخالت سیاست برای روستائیان زندگی آن را به‌سوی خوشبختی رهنمون ساخته یا بدبختی؟ آیا امیدی برای بهتر شدن اوضاع هست؟

برای خرید کتاب سلوک از محمود دولت آبادی به سایت خرید آنلاین کتاب بوک‌لند مراجعه کنید.

جملاتی از متن کتاب جای خالی سلوچ

  • کوچه‌ها هنوز خلوت بود. گویی مردم خیال نداشتند از خانه‌ها پا بیرون بگذارند. باد سرد زبانه می‌زد و در کهنه دامن سوراخ‌سوراخ پیراهن مرگان می‌پیچید. انگشت‌های خشکیده مرگان دست‌گیره پیمانه را چسبیده بودند و آن را بر شانه می‌فشردند تا باد از جا برنکندش. سرمای پیچیده در باد، چشم‌های مرگان را آب انداخته بود؛ اما زن، هنوز به حال خود نبود و بی‌اختیار نگاهش را این‌سوی و آن‌سوی می‌چرخاند تا مگر سلوچ، یا نشانی از او بیابد.
  • زخمی اگر بر قلب بنشیند، تو نه می‌توانی زخم را از قلبت وا بکنی و نه می‌توانی قلبت را دور بیندازی. زخم تکه‌ای از قلب توست. زخم اگر نباشد، قلبت هم نیست. زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی دور بیندازی. قلبت را چگونه دور می‌اندازی؟ زخم و قلبت یکی هستند.
  • دنیا را بگذار آب ببرد. وقتی تو در توفان گرفتار می‌آیی، چه خیال که تو دکمه‌ی یقه‌ات را بسته باشی یا که نبسته باشی. چه خیالی که خاک در چشمانت خانه کند یا نکند. چه خیالی؟! تو در توفان گرفتار آمده‌ای، می‌خواهی که گلویت خشک نشود؟!
  • خوش‌خلقی او را باید از چاپلوسی جدا می‌کردند. روی گشاده‌ی مرگان در کار، نه برای خوشایند صاحب کار، بلکه برای به زانو درآوردن کار بود. مرگان این را یاد گرفته بود که اگر دلمرده و افسرده به کار نزدیک بشود، به زانو درخواهد آمد و کار بر او سوار خواهد گشت. پس با روی گشاده و دل باز به کار می‌پیچید. طبعا کار چنین است که می‌خواهد تو را زمین بزند، از پا درآورد. این تو هستی که نباید پا بخوری، نباید از پا دربیایی و مرگان نمی‌خواست خود را ذلیل، ذلیل کار ببیند. مرگان کار را درو می‌کرد.
  • گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو عشق می‌جوشد، بی‌آنکه ردش را بشناسی. بی‌آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده. شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی. عشق، گاهی همان یاد کمرنگ سلوچ است و دست‌های به گل آلوده‌ی تو که دیواری را سفید می‌کنند. عشق، خود مرگان است؛ پیدا و ناپیداست، عشق. گاه تو را به شوق می‌جنباند؛ و گاه به درد در چاهیت فرو می‌کشد.
  • گاه عشق گم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست که نیست. پیدا نیست و حس می‌شود. می‌شوراند. منقلب می‌کند. به رقص و شلنگ اندازی وا می‌دارد. می‌گریاند. می‌چزاند. می‌کوباند و می‌دواند.

سخن پایانی

جای خالی سلوچ یعنی تلخی بی‌اندازه در کنار دلنشینی و تعلیق همیشگی. هنگامی که این رمان را مطالعه می‌کنید، اندوهتان زیاد و زیادتر می‌شود اما لذت می‌برید. این همان هنر نویسنده‌ است که می‌تواند غم و زیبایی را باهم برای خواننده ایجاد کند و مهمان دلمان کند. داستانی عمیق و غم‌بار که تا مدت‌ها پس از تمام شدنش به آن فکر خواهید کرد.

برای خرید کتاب دودمان از محمود دولت آبادی، به سایت خرید آنلاین کتاب بوک‌لند مراجعه کنید.

سوالات متداول

چرا باید کتاب جای خالی سلوچ را خواند؟

رمان‌های رئالیستی طرفداران خود را دارند و ما را در درک دنیای دیگری که شاید از آن بی‌خبر باشیم کمک می‌کنند. این اثر نیز همین طور است با مطالعه‌ آن می‌توانید از تاریخ گذشته‌ای که شاید خود تجربه نکرده‌اید درس‌هایی بگیرید. از سوی دیگر نثر زیبای این اثر هر علاقه‌مند به ادبیات را به خود جذب می‌کند و نشان‌دهنده‌ قلم بی‌نظیر نویسنده‌اش است. قلمی که باید خوانده شود و احساس شود.

شخصیت‌های کتاب جای خالی سلوچ را نام ببرید

شخصیت‌هایی که در داستان جای خالی سلوچ حضور دارند عبارت‌اند از: سلوچ، مرگان، عباس، ابراو، هاجر، مولا امان، علی گناو، سالار، کربلایی دوشنبه و ….

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران
نظر خود را بنویسید:
پربازدیدترین مطالب