کتاب خودزندگینامهی «توتوچان دخترکی آن سوی پنجره» را تتسوکو کورویاناگی به نگارش درآورده است. این کتاب توسط سیمین محسنی به فارسی بازگردانی شده و نشر نی آن را به چاپ رسانده است. داستان این کتاب برگرفته از دوران کودکی و تحصیل نویسنده است. توتو دختر بسیار بازیگوشی است که نمیتواند برای مدت طولانی روی صندلی خود آرام بنشیند. او حتی در کلاس هم به درس توجهی نمیکند و عاقبت از مدرسه اخراج میشود اما مادر توتو نمیگذارد او تا 20 سالگیاش متوجه این موضوع بشود. در همان زمان فردی به نام سوساکو کوبایاشی در سالهای آغازین جنگ جهانی دوم مدرسهای را بنیانگذاری میکند که بسیار متفاوت است. این مدرسه توموئه نام دارد.
کوبایاشی به این معتقد بود که بچهها باید آزادی عمل و بیان داشته باشند. در این مدرسه نظم سختگیرانه یا کلاسهای درس تکراری وجود ندارد. آموزش و یادگیری فقط با عشق و سرگرمی است که در این مدرسه انجام میپذیرد. در این مدرسه آشنایی با موسقی، یادگیری ارتباطات اجتماعی، شناخت زندگی و تقویت خلاقیت و کنجاوی از اهداف اصلی بوده است. اما در سال 1945 این مدرسه به دلیل بمببارانهای متعدد تبدیل به ویرانه میشود. این کتاب میتواند برای بسیاری از افراد جذاب باشد؛ امّا اگر شما پدر، مادر، معلم و یا فردی که به نوعی با آموزش درگیر است، این کتاب انتخاب خوبی میتواند برایتان باشد. حدود 4.5 میلیون نسخه تنها در سه سال اول انتشار این کتاب به فروش رفت. تا کنون از این کتاب نزدیک به 6 میلیون نسخه به فروش رفته و همچنان یکی از محبوبترینها به حساب میآید.
نظر خوانندگان درباره کتاب توتوچان دخترکی آن سوی پنجره چیست؟
فاطمه یکی از خوانندگان کتاب در سایت گودریدز، چنین نظری را ثبت کرده است: «سراسر لذت و حس خوب. یه شیطنت و خلاقیت خاصی تو همه شخصیتها وجود داشت! فلش بک زدم به دوران مدرسه، که بزرگترا چه رفتارهایی داشتن و مادر و آقای مدیر چه عکسالعملهایی! این آزادی ذهن که به بچهها داده شده بود خوندنش از دور هم حتی به آدم حس عجیبِ خوبی میداد، چه برسه به داشتنش! خوندنشو به همه توصیه میکنم مخصوصا اونایی دوران بچگی تحت بایدها و نبایدها بزرگ شدن و اذیت شدن.»
یکی دیگر از مخاطبان کتاب در سایت گودریدز، نظرش را اینگونه بیان کرده است: «یکی از عزیزترین کتابهای من توتوچانه. تمام بخشهای این کتاب برای من الهامبخش بود و در تمام طول مطالعهی این کتاب افکارم درمورد کودکان و شیوهی تربیت و پرورششون رو بازنگری کردم. بارها و بارها برگشتم و برمیگردم به قسمتهایی که علامت زدم تا دوباره بخونمشون و لذت ببرم از این همه بلوغ در منش مدیر مدرسه، آقای سوزاکو کوبایاشی نازنین.»
«من قراره آموزگار بشم و این کتاب رو دوست داشتم. کتاب، زبان شیوایی داره و با وجودی که من با سرعت کمی میخونم اما خواندنش حدودا پنج روزه به پایان رسید. موضوع این کتاب مجموعه خاطرات کوتاه از یه دختر بچه ژاپنی هست که در آستانهی جنگ جهانی دوم دورهی ابتداییش رو با سیستم مدرسه ای متفاوت در آن زمان میگذرونه.» این نظر یکی از خوانندگان در سایت فیدیبو بود.
قسمتی از کتاب که در ادامه میخوانید در رابطه با شکلگیری ایدهی مدرسه است: «بنیانگذار مدرسه ابتدایی سای کای، هاروجی ناکومارو، بر اندیشههای کویاباشی تأثیر عمیقی گذاشت. او مدرسه سای کای را به شکل متفاوتی اداره میکرد. او کلاسهایش را کوچک و با جمعیت کم تشکیل میداد. آموزشها در صبح به اتمام میرسید و بعدازظهرها را به گشتوگذار در طبیعت، موسیقی و آوازخواندن اختصاص داده بود. کویاباشی تحتتأثیر این سیستم آموزشی، تصمیم گرفت مدرسهی خود را با نام توموئه تأسیس کند. او به مربیان کودکستان و مدارس آموخته بود کودکان را در چهارچوبهای فکری غالب قرار ندهند. او معتقد بود الگوهای از پیش تعیینشده خلاقیت و جاهطلبی کودکان را سرکوب میکند و رؤیاهای بزرگ آنان را از بین میبرد.»
در این بخش از کتاب، نویسنده از تأثیرگذاری و دلیل نگارش کتاب میگوید: «بسیاری از کودکان نوشتهاند با خواندن اینکه مدرسه توموئه در اثنای جنگ آتش گرفته و سوخته، فهمیدهاند جنگ چیز بدی است. به همین یک دلیل هم که باشد، این کتاب ارزش نوشتن را داشته است. بههرحال هنگامی که این کتاب را مینوشتم، همه هدفم این بود که چقدر خوب است افرادی مانند معلمان مدارس و مادران جوان، آقای کوبایاشی را بشناسند و به خودشان بگویند: «پس معلوم میشود آدم از خودگذشتهای که بچهها را واقعا دوست بدارد، به آن¬ها معتقد باشد و باورشان کند وجود داشته است.» بااینحال، از آن واهمه داشتم که معلمان افکار او را با این اندیشه که در جامعه مبتنی بر رقابت امروز خیلی ایدهئالیستی است، دریافت نکرده و نپذیرند.»
یکی از رویکردهای آموزشیای که در پیش گرفته شده بود، با چنین تفکری بوده است: «اما در این شکی وجود ندارد که بچهها، حس شوخطبعی ذاتی دارند. آنها هر چه قدر هم که کم سن و سال باشند، وقتی چیزی واقعا خندهدار باشد، همیشه آن را می-فهمند.»
تتسوکو کورویاناگی، نویسنده، مجری و بازیگر مطرح ژاپنی، در سال 1933 در به دنیا آمد. او پدری نوازنده داشت و به همین خاطر به موسیقی علاقهمند شد و در دانشکدهی موسیقی به تحصیل پرداخت. او میخواست خوانندهی اُپرا شود ولی در مسیر بازیگری و صداپیشگی قرار گرفت و در این حوزه هم بسیار موفق بود. او در امور خیریهی بسیاری فعالیت داشته و دارد و همچنین در یونیسف به عنوان سفیر حسن نیت فعالیت دارد.