کتاب فوق حاصل 20 سال پژوهش نویسنده و برگرفته از قوانینی است که شاید به مذاق همه خوش نیاید، اما باید توجه کرد که این اصول برگرفته از آرای اندیشمندانی چون نیکولا ماکیاولی ، سان تزو، بیسمارک تالیران، هنری کیسینجر و دیگر قدرتمندان، استراتژیستها، درباریان و کلاهبرداران نیز سخن به میان آمده تا چراغ راهی برای افرادی باشد که رویای رسیدن به قدرت دارند و همچنین برای کسانی که سایهی قدرت دیگر افراد بر سرشان سنگینی میکند و درصددند تا ذات قدرت را بهتر بشناسند .
مجلهی People به کتاب «48 قانون قدرت» لقب خیرهکننده و جذاب داد و مجلهی نیویورک نوشت: «ماکیاولی رقیب جدیدی دارد. و سان تزو بهتر است پشت او را تماشا کند. گرین لیستی از رفتارهای بلندپروازانه تنظیم کرده است. فقط خواندن فهرست مطالب برای برانگیخته شدن کافی است.»
بلیک از خوانندگان کتاب در سایت «گودریدز» نوشته است: «درواقع این کتاب به من نشان داد که مردم چقدر میتوانند آبزیرکاه باشند و اینکه برای موفقیت در زندگی چقدر باید باهوش و جاهطلب بود. شما باید در این جهان برجسته و خاص باشید، اگر با گروهها بگردید راهتان را گم میکنید. همیشه باید سعی کنید که شهرت و اعتبار کسب کنید و یا اگر دارید از آن به نفع خودتان استفاده کنید. این کتاب جهان واقعی را به شما نشان میدهد و میآموزد. یکی از اولین کتابهایی که واقعاً از خواندنش لذت بردم. این باعث شد من به شناخت خودم و مردم ادامه دهم. بهشدت آن را توصیه میکنم.»
یکی از کاربران سایت «آمازون» نیز نظرش را در این سایت نوشته است: «این یک کتاب بحث برانگیز است، و بیشتر از منتقدانی نشأت میگیرد که معتقدند همه افراد درون خوبی دارند و لابد دلفینها هم پرواز میکنند! ... خب، اکثر مردم مهربان نیستند و این کتاب مرا با این واقعیت روبهرو کرد. این کتاب به مخاطب یاد نمیدهد که خودشیفته و شرور و بدذات باشد بلکه میآموزد که جایگاه خودش را بیابد و از خود در برابر مسئولیتهای تحمیل شده، رفتارهای ناعادلانه و تحمیل بیگاری از طرف افراد فاسد محافظت کند.»
کتاب بیمقدمه با قانون اول شروع میشود: «هرگز بیشتر از رئیستان ندرخشید.» در شرح این قانون نوشته است: «همیشه طوری رفتار کنید که افراد بالادست شما احساس برتری کنند. هیچوقت برای اینکه آنها را تحتتاثیر قرار دهید استعدادهایتان را به رخ نکشید زیرا در این صورت نتیجهای معکوس خواهید گرفت. این کار شما موجب ترس و ناامنی آنها میشود. رئیس خود را برتر از آنچه هست، نشان دهید و کاری کنید در کنار شما حس قدرتمندی داشته باشد.
قانون دوم: هرگر بیش از حد لازم به دوستان خود اعتماد نکنید و بیاموزید که از دشمنانتان بهره ببرید. حواستان به دوستانتان باشد، آنها بهراحتی میتوانند به شما خیانت کنند. دلیلش حسادت و سلطهجویی است اما دشمنان گذشته خود را به کار گیرید. آنها برای اینکه به شما اثبات کنند در موردشان اشتباه میکردید، کارهای خوبی برایتان میکنند. بیشتر از آنکه از دشمن خود بترسید، از دوست خود بترسید و اگر دشمن ندارید، برای خودتان دشمن دستوپا کنید.»
رابرت گرین (Robert Greene) در سال 1959 متولد شد. او که جوانترین پسر خانوادهای یهودی است، در لسآنجلس بزرگ شد و مدرک خود را در رشتهی مطالعات کلاسیک از دانشگاه ویسکانسین و برکلی کالیفرنیا اخذ کرد. گرین قبل از نویسنده شدن، شغلهای بسیار زیادی را تجربه کرد و در سال 1995 نویسندگی را بهعنوان شغل اصلی خود برگزید و اولین کتابش را سه سال بعد منتشر کرد. این نویسندهی آمریکایی به پنج زبان تسلط دارد و همچنین دانشجوی بودیسم است. از آثار او که همگی پرفروش بودهاند میتوان به «هنر اغواگری»، «مهارت» و «33 استرتژی جنگ» اشاره کرد.