-
در این مطلب میخوانید:
نقد و خلاصه کتاب راه باریک آزادی
کتاب راه باریک آزادی اثر جدید تارون آجماوغلو به بررسی نبرد دائمی بین دولت و جامعه می پردازد که این نبرد گاهی شرایط آزادی لیبرال دموکراتیک را به طور موقت برقرار میکند.عدهای از نظریه پردازان معتقدند در کشورهای دموکراتیک، آزادی شخصی مردم از طریق فرهنگ، آبوهوا، جغرافیا، فناوری یا شرایط اجتماعی خاص مانند گسترش طبقه متوسط به وجود خواهد آمد.
اما تارون آجماوغلو دیدگاه متفاوتی دارد او در کتاب راه باریک آزادی بیان میدارد که آزادی سیاسی از مبارزه اجتماعی ناشی می شود. ما هیچ الگوی جهانی برای آزادی نداریم، هیچ شرایطی که لزوماً به وجود آورنده آزادی باشد، و هیچ پیشرفت تاریخی خاصی که آشکارا به آن منتهی شود. آزادی توسط نخبگان مهندسی و تحویل داده نشده است، و هیچ تضمینی وجود ندارد که آزادی دست نخورده باقی بماند، حتی اگر در قانون آن کشور ذکر شده باشد.
آجماوغلو اقتصاددان و استاد موسسه MIT می گوید: «دموکراسی و آزادی واقعی از کنترل، تعادل و یا طراحی سازماندهی شده و هوشمندانه سرچشمه نمیگیرد.آزادی در فرآیند بسیار پیچیدهتری از بسیج جامعه برای دفاع از آزادیهای خود و ایجاد محدودیت معین در مورد نحوه تحمیل قوانین و الگوها بر خود آنها سرچشمه میگیرند و از طریق همین نیروها ادامه مییابد.»
آجماوغلو و همکار قدیمی او جیمز رابینسون، دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو، کتاب جدیدی برای ارائه این تز منتشر کردند. «راهروی باریک: ایالات، جوامع و سرنوشت آزادی» عنوان اصلی کتاب است که در ایران بیشتر این کتاب راه باریک آزادی نامگذاری شده است. کتاب راه باریک آزادی به بررسی چگونگی ظهور برخی مناطق به عنوان چراغهای راه آزادی میپردازد.
از نظر آجماوغلو و رابینسون، دولتهای لیبرال-دموکرات یکی از گزینههای روی میز است درست مانند گزینه دولت اقتدارگرا و یا حتی بیقانونی. دولت برای محافظت از مردم در برابر ایجاد سلطه به دست دیگران در جامعه مورد نیاز است، اما دولت میتواند به ابزار خشونت و سرکوب نیز تبدیل شود. وقتی گروههای اجتماعی مستقل برای کمک به حقوق شهروندان عادی با قدرت دولتی رقابت میکنند مرزهای آزادی گسترش مییابد.
آجماوغلودر بخشهایی از کتاب راه باریک آزادی میگوید: «تضاد بین دولت و جامعه، جایی که دولت توسط دو گروه نهادهای مستقل و رهبران نخبه نمایندگی میشود، راهروی باریکی ایجاد میشود که آزادی در آن شکوفا میشود.» این درگیری باید متعادل باشد. عدم تعادل برای آزادی مضر است. اگر جامعه خیلی ضعیف باشد، به استبداد میانجامد. اما اگر جامعه بیش از حد قوی باشد، دولتها بسیار ضعیف شده و قادر به محافظت از شهروندان خود نیستند.»
از معمای گیلگمش تا کتاب راه باریک آزادی
آجماوغلو و رابینسون به پیروی از جان لاک نظریه پرداز سیاسی انگلیسی، کتاب راه باریک آزادی را با نوشتن این جمله آغاز کردند «باید با رهایی مردم از خشونت، ارعاب و سایر اعمال تحقیرآمیز شروع کرد، مردم باید بتوانند آزادانه در مورد زندگی خود انتخاب کنند و ابزاری برای اجرای آن بدون خطر مجازاتهای غیرمنطقی یا تحریمهای شدید اجتماعی در دست داشته باشند.»نویسندگان کتاب راه باریک آزادی خاطرنشان میکنند که این یک نگرانی تاریخی است: گیلگمش که بر طبق حماسه باستانی، پادشاهی بود که در جامعه «تمامی مرزها را در نوردید». از این رو نیاز به مهار قدرت مطلق امری است که نویسندگان کتاب راه باریک آزادی آن را «مسئله گیلگمش» نامگذاری کردهاند. واژه ابداعی دیگر آنها «قفس هنجارها» است، شرایطی که در آن جامعه، در غیاب دولت، مناسبات اجتماعی محدود کننده خود را سازماندهی میکند تا از خشونت گسترده اجتناب کند.
اگر دولتها بخواهند ضامن آزادی باشند باید قفس سرکوبگر هنجارها را بشکنند و گروههای اجتماعی، قدرت دولتی را قبل از اینکه آزادی را خفه کند، مهار کنند. هنگامی که ظرفیت دولت و جامعه در کنار هم توسعه مییابد «اثر ملکه سرخ» به وجود میآید. که مانند یک مسابقه قدرت است. اگر این مسابقه قدرت متوازن باشد دولتهای حامی آزادی میتوانند به موجودیت پیدا کنند.
آنها در کتاب راه باریک آزادی بزرگترین چشمه مستقیم آزادی را در اوایل قرون وسطی در قبایل آلمانی که دارای مجامع شبه دموکراتیک بود معرفی میکنند،.در کتاب راه باریک آزادی توضیح داده شده که این قبایل آلمانی برخی از ساختارهای اداری باقی مانده از امپراتوری روم که هنوز در کنار ساختارهای کلیسای مسیحی وجود داشت با نهادهای سیاسی امپراتوری فرانک پیوند زد. هنگامی که کلوویس پادشاه امپراتوری فرانک در سال ۵۱۱ بعد از میلاد مسیح به این پیوند دست زد برخی از بخشهای اروپا در ورودی راهرو به سوی آزادی قرار گرفت.
اما این راه با درد و به تدریج ادامه داشت. ۷۰۰ پس از آن در سال ۱۲۱۵ پادشاه انگلستان منشوری را به امضای اشراف رساند که در آن توزیع قدرت قانونی فراتر از تاج و تخت تدوین شده بود. این کشمکشها آغاز راه دموکراسی در اروپا بود.
آزادی شکننده است
نویسندگان کتاب راه باریک آزادی تأکید میکنند اینکه اروپا رهبری ایجاد کشورهای آزادی بخش را به عهده گرفت، اجتناب ناپذیر بود. آنها خاطرنشان میکنند که تقریباً ۳۰۰۰ سال پیش، چین باستان به صورت دولت شهرها سازماندهی شده بود، و یکی از مشاوران سیاسی با نفوذ آن زمان نوشته بود که در چین "مردم ارباب خدایان هستند." اما در قرن چهارم قبل از میلاد، توسط شانگ یانگ سیاستمدار و نظریه پرداز، حاکمان چینی، دولت بسیار قدرتمندتری از پیش ساختند که به امپراطوری کین تبدیل شد.علاوه بر این، آجماوغلو معتقد است، هر چه یک دولت استبدادی طولانیتر باشد، «خودتقویتکنندهتر میشود». او میافزاید: ریشه گرفتن این شکل از دولت، سلسله مراتبی را ایجاد میکند که تغییر آن سخت است و جامعه را بیشتر تضعیف میکند. به همین دلیل من فکر میکنم این رویا که چین به آرامی به یک سیستم دموکراتیک تبدیل میشود، نابجا است. این کشور بیش از ۲۵۰۰ سال است که استبداد دولتی را پشت سر گذاشته است.»
روایت ایالات متحده در کتاب راه باریک آزادی نیز با آنکه در دوره زمانی کوتاهتری اتفاق افتاده به بررسی فراوانی نیاز دارد. قانون اساسی ایالات متحده و ساختار حکومتی که در اواخر قرن هجدهم توسعه یافت، یک "معامله فاوستی" بود که توسط فدرالیستها برای محدود کردن قدرت مطلق و ایجاد قدرت مردمی ایجاد شد. آنها معتقدند تأکید بر حقوق ایالتها و شکل دولت فدرالی به برخی از بخشهای جامعه آسیب رسانده است. یکی از این گروههای آسیب دیده بردگان هستند که بعدها شهروندان آفریقایی آمریکایی خوانده شدند اما باز هم در مقابل خشونت، فقر و سلطه دیگران محافظت نشدند.
آجماوغلو و رابینسون معتقدند که تمرکز بیش از حد بر طراحی بی عیب و نقص قانون اساسی مشکل ساز است زیرا "نقش حیاتی که بسیج جامعه و [اثر] ملکه سرخ در هر مرحله ایفا کردند را نادیده میگیرد. قانون اساسی و منشور حقوق بشر نتیجه کشمکش بین نخبگان و مردم بود.
مواجهه با چالش های فوری برای امروز ما
کتاب راه باریک آزادی بسیاری از موارد دیگر از دولتسازی در تاریخ را بررسی میکند، از هند و آفریقا تا اسکاندیناوی. همچنین مجموعهای از کارهایی که برای بررسی روابط بین جامعه، نهادهای دولتی و رشد تولید انجام شدهاند، فراهم آوردهاند که شامل کتابهای «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» و «چرا ملتها شکست میخورند» میشود. این دو محقق همچنین ۳۶ مقاله در مورد این موضوعات را به رشته تحریر درآوردهاند.
آجماوغلو در مورد اقتصاد کار، تاثیر فناوری بر کار و رشد و پویایی اقتصاد کلان نیز قلم فرسایی کرده است. او در تابستان امسال به عنوان یکی از ۱۲ استاد مؤسسه MIT انتخاب شد و از سال ۱۹۹۳ در هیئت علمی دپارتمان اقتصاد بوده است.
روایت آنها از آزادی در کتاب راه باریک آزادی در تضاد با بسیاری از مدل های دیگر است. پایان جنگ سرد به ایجاد ایده "پایان تاریخ" ژئوپلیتیکی کمک کرد، که در آن کشورها بر روی یک مدل لیبرال-دموکراتیک همگرا میشوند.اما این تصور، تحولات بعدی را پیش بینی نمی کرد. تئوریهای مدرنسازی پس از جنگ که مسیر استاندارد شدهای را برای رفاه دموکراتیک برای کشورهای در حال توسعه ارائه میکردند بازی را بر هم زدند.
مقصدهای متعددی وجود دارد که کشورها میتوانند به آنها سفر کنند. یک دولت مستبد یا یک دولت ضعیف هر دو به یک میزان کند و دردآور حرکت میکنند و هیچ تضمینی وجود ندارد که همه کشورها به آرامی به سمت نوعی آزادی سوق پیدا کنند.
وی بیان میکند دیدگاههایی وجود دارد که بسیار اقتصادی هستند. اما دیدگاه ما بر عاملیت افراد و جامعه تأکید میکند و معتقدیم که سازماندهیهای اجتماعی مختلف به نتایج متفاوتی منجر میشوند.
بیشتر بخوانیم: بهترین کتاب های جهان {کامل ترین لیست}
حرف آخر
این دو نظریه پرداز در کتاب راه باریک آزادی میگویند: «ما باید به تاریخ فکر کنیم. ما این کتاب را می نویسیم زیرا فکر می کنیم با چالشهای زندگی امروز ما مرتبط است. ایجاد نوعی توازن سیاسی متناسب و بسیج جامعه در حالی که قوانین و نهادها را ناتوان نکند بزرگترین چالشی است که امروزه با آن روبرو هستیم و امیدواریم دید ما به این مسئله هر روز روشن تر شود.
برای خرید و مطالعه کتابهای تاریخ ایران و جهان میتوانید به صفحه خرید کتاب تاریخی در سایت خرید آنلاین کتاب بوکلند مراجعه نمایید.
نظرات کاربران