کتاب عقاید یک دلقک، نوشتهی هاینریش بُل، یک رمان معاصر آلمانی با درونمایهی مذهبی و اجتماعی است. نویسندهی کتاب، داستانِ دلقکی آلمانی به نام هانس شنیر را روایت میکند که بهتازگی از نامزد خود جدا شده است. دلیل جدایی آنها، عقاید مذهبی هانس شنیر است که حاضر نمیشود طبق سنتهای کلیسای کاتولیک با نامزد خود ازدواج کند. این جدایی، تاثیر عمیقی بر روحوروان دلقک خودخواندهی داستان ما میگذارد و باعث میشود که او تمام وقایع زندگیش را زیر ذرهبین ببرد؛ از مرگ خواهرش طی جنگ جهانی دوم گرفته تا درخواستهای پدر ثروتمندش و همینطور ریاکاریهای مادرش که همگی در ذهن او تکرار میشوند.
هاینریش بل، در این داستان به ما میآموزد که چگونه با احساس گناه خود کنار بیاییم، به چیزی باور داشته باشیم و چطور طبق ایدهآلهایمان زندگی کنیم. کتاب عقاید یک دلقک به زبان آلمانی نوشته شده اما به سایر زبانهای زندهی دنیا همچون انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، روسی، ایتالیایی، یونانی، کردی و عبری نیز ترجمه شده است. کتاب فوق به کوشش محمد اسماعیلزاده به زبان شیرین فارسی برگردان شده است.
سارا کامجو، یکی از خوانندگان فارسیزبان کتاب از ایران، نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «ای کاش که این کتاب را زودتر خوانده بودم. به نظر من، هر کسی در طول زندگیش باید یک بار کتاب عقاید یک دلقک را بخواند. با این کتاب احساس خواهید کرد که چند روزی در ذهن یک فرد دیگر زندگی کردهاید که در حقیقت تجربهی منحصربهفردی است. غرق کردن خواننده در یک حس مالیخولیایی، کار سادهای نیست که از پس هر نویسندهای بربیاید. اما بل، این توانایی را داشت و سبک قلم او برای من قابل تحسین است. دوستانه توصیه میکنم که حتما کتاب را بخوانید و این تجربهی فوقالعاده را از دست ندهید.»
«نویسندهی رمان تلاش کرده است تا در کنار پرداختن به مذهب کاتولیک و روایت یک داستان عاشاقانه، از نفاق و دورویی و واقعیتهای پساجنگ در جامعه مدرن آلمان برای ما بگوید. هاینریش بل نگاهی انتقادی به کلیسا، صنعت و جهان امروز ما دارد که این موضوع را میتوان از طریق دیالوگهای قهرمان داستان که با سایر شخصیتها دارد، دریافت. این کتاب یکی از بهترین رمانهای آلمانی است که خواندهام. جالب است بدانید که تمام وقایع داستان تنها در طول چند ساعت رخ میدهند؛ با اینکه اصلا اینگونه احساس نخواهید کرد!» این نظر استیون گودین، یکی از مخاطبان فرانسویزبان کتاب از شهر پاریس بود.»
اینتلکتا، یکی از خوانندگان کتاب از آلمان، چنین نظری دربارهی کتاب عقاید یک دلقک داده است: «رمان جالبی است که داستان یک مرد جوان بیپول و درمانده را روایت میکند که به دنبال خروج از بحران و هرجومرج جاری در زندگیش است. در این کتاب با نگاهی انتقادی به موضوعاتی همچون فقر و ثروت، دین و مذهب، جامعه و سیاست پرداخته میشود. نویسندهی کتاب مهارتی بینظیر در افشای حقایق تلخ و پنهان جامعه دارد و مخاطب را با مطالب خود به تفکری عمیق وا میدارد. کتابی بسیار عالی است که حتما توصیه میکنم آن را بخوانید.»
در قسمتهای ابتدایی کتاب، هانس شنیر با زبان خودش از شغل جالبش برای ما میگوید: «چیزی که شاید آن را بتوان سرنوشت نامید، شغل و وضعیت من را به خاطرم میآورد: اینکه من یک دلقک هستم. عنوان رسمی این شغل «کمدین» است. موظف به پرداخت مالیات به کلیسا نیستم. بیستوهفت سال سن دارم و نام یکی از برنامههایم «ورود و عزیمت» است.»
در ادامهی داستان، شنیر بعد از جدایی از همسرش دچار غم واندوه سنگینی میشود که حین مشاجره با او، آن را به مرگ تشبیه کرده است. به این قسمت از کتاب توجه کنید: «او سعی داشت بگوید که زندگی در جریان است؛ اما من میدانستم که دیگر این زندگی نیست که در جریان است؛ بلکه این مرگ است که ادامه دارد.»
آیا تاکنون به این نکته دقت کردهاید که فکرنکردن به هیچ چیز تا چه حد سخت و دشوار است؟ در بخشی از کتاب میخوانیم کسی که به هیچ چیزی فکر نمیکند، چه احساسی دارد: «او به آرامی گفت که من به هیچ فکر میکنم. من هم جواب دادم که اما به هیچ چیز که نمیشود فکر کرد. او گفت که چرا میشود، من در این لحظات احساس میکنم درونم به طور کامل خالی شده است، مثل یک فرد مست هستم و دلم میخواهد کفشها و لباسهایم را هم درآورم و به گوشهای پرتاب کنم، بدون هیچ باری.»
در بخشی از کتاب نیز نویسنده به مرور خاطرات و لحظاتی که دو عاشقپیشهی داستان داشتهاند، میپردازد و این گونه نتیجهگیری اخلاقی میکند: «هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت. باید آنها را همانگونه که یک بار اتفاق افتادهاند، فقط تنها به خاطر آورد» و «انسان نه میتواند لحظات را تکرار کند و نه میتواند آنها را در میان بگذارد.»
همچنین در طول کتاب، جملات قصار پرمعنای فراوانی وجود دارد که چند نمونه از آنها را با هم میخوانیم: «سکوت، سلاح خوبی است»، «یک هنرمند شبیه کسی است که تنها عشق ورزیدن بلد است و این عشقش را نثار هر کَسوناکسی میکند» و «اگر دست از فکرکردن برنداری، کار دست خودت خواهی داد.»
هاینریش تئودور بل، نویسندهی مشهور پساجنگ، زادهی سال 1917 میلادی در کلن آلمان است. او که در خانواهای کاتولیک مذهب و صلحجو بزرگ شده بود، از پیوستن به هیتلر خودداری کرد و به مقابله با نازیها پرداخت. بل در طول جنگ جهانی دوم، به عنوان یک سرباز در جبهههای جنگ خدمت کرد و چندین بار مصدوم گشت. او پس از پایان جنگ و در سن 30 سالگی، به طور جدی به کار نوشتن روی آورد. بل اولین رمان خود را با نام «قطار به موقع رسید» نوشت که مورد استقبال قرار گرفت و موجب گشت که وی وارد محافل نویسندگان آلمانی شود. هاینریش بل، یکی از موفقترین نویسندگان آلمانی است که کتابهای زیادی نوشته و جوایز ادبی بسیاری هم کسب است که از میان آنها میتوان به نوبل ادبیات، مهمترین جایزه ادبیات در جهان، و جایزه گئورگ بوشنر، مهمترین جایزه ادبیات آلمان، اشاره کرد.
برخی از آثار شناخته شده هاینریش بل عبارتاند از: عقاید یک دلقک، «سیمای زنی در میان جمع»، «شبکهی امنیتی»، «فرشته سکوت کرد»، «نان سالهای جوانی»، «بیلیارد در ساعت نه و نیم»، «آبروی از دست رفته کاترینا بلوم» و «فرشته سکوت کرد».
برای مشاهده موارد مرتبط میتوانید به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.