جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

بیمار خاموش

قیمت:
335,000 تومان
مشخصات کتاب بیمار خاموش
کشور مبدا
تعداد صفحات
388 صفحه
شابک
9786222351229
سال خلق اثر
2019
سال انتشار
2019
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
5
این کتاب در یک نگاه
از پرفروش‌ترین رمان‌های فهرست «نیویورک تایمز» و «ساندی تایمز»، «بیمار خاموش» اولین و مشهورترین رمان نوشته شده به دست «الکس مایکلیدیس (میخائلیدس)» است که در سال 2019 منتشر شد. «بیمار خاموش» به‌سرعت با استقبال بی‌نظیر کتابخوان‌ها در سراسر دنیا مواجه شده و تاکنون بیش از 3 میلیون نسخه از آن در 50 کشور مختلف دنیا به فروش رسیده است.
بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب بیمار خاموش

«بیمار خاموش» یک رمان هیجان‌انگیز و جنایی-روانشناسانۀ مدرن است. این رمان شروعی کوبنده دارد و با قتل یکی از شخصیت‌های اول شروع می‌شود! «آلیسیا برنسون» نقاشی 33ساله است که پس از 7 سال زندگی مشترک با شوهر هنرمند خود «گابریل»، او را با شلیک 5 گلوله به صورتش به قتل می‌رساند! اما این تازه اول ماجراست. «آلیسیا» پس از این قتل هولناک سکوت اختیار می‌کند و حتی در دادگاه و در مقام دفاع از خود، هیچ سخنی نمی‌گوید. در واقع نویسنده چنین سوالی را دست‌مایۀ خلق این داستان کرده است: «چرا آلیسیا دست به قتل شوهرش می‌زند؟» و بقیۀ داستان به جست‌وجوی پاسخی برای این سوال می‌گردد. در این راه، ما با عمیق‌ترین و درونی‌ترین زخم‌ها در درون ناخودآگاه شخصیت اول داستان آشنا می‌شویم و کم‌کم، و پس از تعلیق‌ها و پیچش‌های نفس‌گیر و غیرمنتظرۀ بسیار، پرده از رازهای کودکی دشوار آلیسیا و زندگی مشترک او و گابریل برداشته می‌شود...

نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب بیمار خاموش چیست؟

برخی از نظرات خوانندگان این کتاب در سایت‌های ایرانی چنین است:

-«یک داستان فوق‌العاده از یک قتل عجیب. به‌جای مواجهه با یک سری داستان معما‌گونه جنایی از قاتل و پلیس‌ها، روایتی را می‌خوانیم از قاتلی که به‌جای فرار در سر جای خود ساکت ایستاده و هیچ ابهامی در قاتل بودن او وجود ندارد و فقط سوال اصلی این است: چرا؟ اینجاست که نویسنده اوج هنرش در توصیف و تحلیل زندگی شخصیت اول داستان خود را در برهۀ کودکی بسیار آسیب‌زایش، نشان می‌دهد.»

-«فضای رمان سرد و کشنده بود. وقتی کتاب را تمام کردم احساس کردم که در کولاک گیر کرده باشم و یک خواب عمیق و لذت بخش در برف به سراغم می‌آید که اگر به آن تن دهم، می‌میرم! گاهی اگر حس‌هایی مانند حسادت، نفرت، ترس و ... کنترل نشوند، می‌توانند ما را به هیولایی تبدیل کنند که هرکاری ممکن است از او سر بزنه. همۀ ما بالقوه چنین موجوداتی هستیم؛ و این چیزی است که در این داستان شاهد آن هستیم. شخصیت‌های داستان به خوبی ساخته و پرداخته شده بودند. این رمان جزو آن دسته از کتاب‌هایی است که اگر فیلم بشوند، فروش فوق‌العاده‌ای را تجربه می‌کنند.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

نویسنده در جایی از داستان توصیفی قابل‌تأمل از آسیب‌های کودکی توسط مادر و محیط خانواده ارائه می‌دهد: «هیچ نوزادی نمی‌تواند از مادرش متنفر باشد، مگر این‌که ابتدا مادر از او متنفر شده باشد. ما در دوران نوزادی مثل اسفنجی تمیز یا لوح نانوشته‌ایم که فقط نیازهای مبنا را بروز می‌دهیم. خوردن، دفع کردن، عشق ورزیدن و دوست داشته شدن. اما گاهی یک چیز خوب پیش نمی‌رود که به شرایط به دنیا آمدن‌مان و خانه‌ای که در آن بزرگ می‌شویم، بستگی دارد. کودکی که مورد سوءاستفاده قرار گرفته و زجر کشیده، هرگز نمی‌تواند در واقعیت و در شرایطی که بی‌دفاع و ناتوان است، انتقام بگیرد. اما می‌تواند و قطعاً در تصوراتش خشن می‌شود.»

و در جایی دیگر از رابطۀ ناسالم ذهنیِ آلیسیا با پدر خود روایت می‌کند: «دریافتم که تنها امیدم برای زندگی درمان شدن روانم است. باید دور می‌شدم. خیلی دور. در این صورت بود که احساس امنیت می‌کردم. از این رو در هجده سالگی برای تحصیل و درواقع احساس امنیت به دانشگاه رفتم. آن زندان نیمه‌ساز را در سورِی رها کرده و احساس آزادی کردم. اشتباه بود. آن موقع این را نمی‌دانستم، اما دیگر دیر شده بود. من پدرم را در باطنم و در اعماق ناخودآگاهم مدفون کرده بودم. مهم نبود که چه‌قدر دور شده‌ام. او همه جا با من بود. همیشه یک گروه شرور و بی‌رحم از خشم و اضطراب تعقیبم می‌کردند و با صدای او فریاد می‌زدند که من بی‌ارزشم و باید از خودم خجالت بکشم.»

راجع‌به رابطۀ آلیسیا و گابریل و عشق وسواس‌گونه آلیسیا نسبت به او پیش از قتل نیز چنین می‌خوانیم: «وقتی گابریل را دیدم، دیگر چیزی از آن‌ها باقی نماند و دیگر هیچ وقت به آن‌ها توجه نکردم. دیگر نیازی به آن‌ها نبود. حالا که گابریل را داشتم، دیگر به هیچ کس نیازی نبود. او مثل مسیح نجاتم داد. شاید به همین دلیل تابلویم این شکلی شد. گابریل تمام دنیای من است. از روزی که دیدمش تمام دنیایم شد. مهم نیست چه می‌کند یا چه اتفاقی می‌افتد. مهم نیست چه‌قدر از دستم عصبانی شود. مهم نیست که شلخته و به هم ریخته است، چه‌قدر بی‌فکر و خودخواه است. من عاشقش هستم و تا زمانی که زنده باشد، مال من است. تا روزی که مرگ ما را از هم جدا کند.»

درباره نویسندۀ کتاب بیمار خاموش

«الکس مایکلیدیس (میخائلیدس)» داستان‌نویس و فیلمنامه‌نویس انگلستانی-قبرسی است. او داری دو مدرک کارشناسی ارشد است که یکی را در رشتۀ ادبیات از دانشگاه کمبریج اخذ کرده و دیگری را؛ در رشتۀ فیلمنامه‌نویسی از موسسۀ فیلم‌سازی آمریکا در لس‌آنجلس گرفته است. او تاکنون دو رمان نوشته است، «بیمار خاموش» و «دوشیزگان»، که هردوی آن‌ها به فهرست پرفروش‌ترین رمان‌های «نیویورک تایمز» راه یافته‌اند.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «بیمار خاموش»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.