«چگونه پا به سن بگذاریم»، نوشتهی «مارکوس تولیوس سیسرون»، از مجموعهی «خردمندیِ کهن برای خوانندگان مدرن»، به گفتهی مونتنی کتابی است که خواننده را پیر شدن ترغیب میکند. سیسرون با نوشتن این کتاب سعی داشت به مخاطبین بیاموزد که خوشبختی و سعادت در جوانی خلاصه نمیشود و به جای تلاش برای جوان ماندن و فرار از پیری، موهبتهای آن را دریابند.
سیسرون اشاره میکند که برای رسیدن به یک پیری پُر بار باید دوران جوانی را عاقلانه پشت سر بگذاریم. در واقع این کتاب به هیچ وجه به دنبال انکار معایب و نقاط منفی پیری نیست، بلکه هدف آن توجه بیشتر به مواهب و محاسن پیری است. با خواندن این کتاب میتوانید پیری دلچسبی را برای خویش رقم بزنید. این کتاب با ترجمهی شهابالدین عباسی و توسط «انتشارت پارسه» در دسترس عموم قرار گرفته است.
نظرات زیر از بین دیدگاههای ثبت شده در سایت آمازون انتخاب شدهاند. یکی از خوانندگان کتاب با اشاره به موضوع کتاب، دانستههای سیسرون را متعلق به تمام دورانها میداند: «او هزاران سال قبل از انتشار این کتاب درگذشته است. اما، این واقعیت وجود دارد که تمام نوشتههای سیسرون تکرار میشوند. افکار سیسرون بخشی ابدی از ماست و قطعا تا زمانی که انسان وجود خارجی دارد، شناخته شده است. خواندن سیسرون باید به ما یادآوری کند که همهی ما انسان هستیم و از زمانی که بشریت وجود داشته، با فراز و نشیبهای زندگی دست و پنجه نرم میکنیم و تا زمانی که انسانیت دیگر وجود نداشته باشد به این مبارزه ادامه خواهیم داد.»
خوانندهی دیگری با اشاره به نبوغ ستودنی نویسنده نوشته است: «خواندن این کتاب برای هر فردی که تمایل دارد زندگیاش معنایی قابل زیستن داشته باشد، مفید است.»
یکی از مخاطبین نیز از این کتاب به عنوان کتابی بینشدهنده یاد می-کند و نوشته است: «این کتاب اطلاعات جالبی در رابطه با سالمندی در اختیار خوانندگان میگذارد و موجب بینش بیشتر افراد نسبت به فرهنگ رومیان باستان میشود.»
در بخشی از مقدمه آمده است: «نویسندگان یونانی پیش از سیسرون درباره آخرین دوره زندگی انسان به شیوههای مختلف مطلب نوشتهاند. بعضیها کهنسالان را به شکل ایدهآل تصویر میکردند و آنها را حاملان حکمت نشان میدادند، مثل شاه نستور هومر، در حالی که دیگران از کهنسالان چهرهای مضحک ترسیم میکردند و آنها را آدمهای خستهکنندهای که دائم در حال غر و شکایت هستند، معرفی میکردند. سافو، شاعری از قرن ششم قبل از میلاد، شاید شاخصترین نویسندهای باشد که در این موضوع سخن گفته است.»
نویسنده در قسمتی از کتاب خطاب به دوستی به نام آتیکوس نوشته است: «ای آتیکوس، اگر بتوانم یاریات کنم، اگر بتوانم نگرانیهایی را که بر سینهات سنگینی میکند و تو را به ستوه آورده و بر سر آتش میگرداند، سبک کنم، پاداشم چه خواهد بود؟ پس، ای آتیکوس، با تو همانگونه سخن خواهم گفت که آن مرد کم بهره از ثروت اما در وفاداری با فلامینیوس سخن گفت گرچه اطمینان دارم که تو مثل فلامینیوس نیستی که از ناراحتی، تیتوس، روز و شب بیقرار است. میدانم مردی معتدل و حتی خویشتندار هستی که از آتن چیزی بیش از نامی خشک و خالی به خانه آورده است! تو با خود ذهنی با فرهنگ و دوراندیش نیز آوردهای. با این حال، گمان میکنم همان حوادث سیاسی که مرا به چنین اضطرابی دچار کرده، تو را هم به دردسر انداخته است. اما در حال حاضر، آسوده خاطر شدن از بابت چنین اموری بسیار دشوار است و ناچاریم آن را به وقت دیگری بسپاریم.»
در قسمت دیگری از کتاب سیسرون دربارهی کتابش سخن میگوید: «من دربارهی موضوعات دیگر بسیار نوشتهام و در آینده باز هم خواهم نوشت، اما همانطور که گفتم، کتابی که اکنون برای تو میفرستم، دربارهی پیر شدن است. وقتی آریستوِ کِئوسی دربارهی این موضوع قلم میزد، تیتونوس را سخنگوی خود قرار داد. اما به عقیدهی من، قائل شدن به چنین مرجعیتی برای شخصیتی اسطورهای اشتباه است. به جای این کار، سخنانم را در دهان مارکوس کاتوِ سالخورده گذاشتم تا جدیتر گرفته شوند.»
مارکوس تولیوس سیسرون زادهی 106 پیش از میلاد مسیح است. وی از سیاستمداران مشهور رُم باستان بود. او در آغاز جوانی ضمن سرودن شعر و ترجمهی آثار یونانی، به آموختن فنون نظامی پرداخت و از هفده سالگی در جنگها شرکت نمود. دو سال را به سیاحت در مشرق زمین گذراند و در این سفر، فلسفه و علوم ادبی را از دانشمندان زمان فرا گرفت و در سال ۷۷ قبل از میلاد به رم بازگشت. از سال ۶۳ قبل از میلاد وارد صحنهی سیاست شد و به مقام کنسولی دست یافت.
در بلواهای پس از قتل جولیوس سزار به دستور مارک آنتونی در سال ۴۳ قبل از میلاد جان بر سر سیاست نهاد و کشته شد. سیسرون علاوه بر خطابههای بلیغ، کتابهای بسیار در معانی و بیان فلسفه و جوامع نوشته است که اکثراً الهام گرفته از متفکران یونانی است. نوشتههای سیسرون در فصاحت و شیوائی از سرمایههای بزرگ ادبی جهان بهشمار میرود. از آثار وی میتوان به «رساله خطیب»، «رساله بروتوس» و «رساله دفاع از آرکیاس» اشاره کرد.