کتاب «اگنس گری» اثری از «آن برونته» شاعر و نویسنده انگلیسی است. در ایران این رمان را «رضا رضایی» ترجمه و توسط انتشارات « نی» چاپ و مننشرشده است. آن برونته خواهر کوچکتر نویسندگان مشهور انگلیسی شارلوت و امیلی برونته است. آن از زندگی خودش الهام گرفته و رمانی زیبا، ساده و روان خلق کرده است. کتاب «اگنس گری» در لیست1001 رمانی که قبل از مرگ باید خواند قرار دارد.
رمان اگنس گری مانند دفترخاطرات شخصی است که گویی اگنس شخصیت اصلی داستان کنار شما نشسته و داستان زندگیاش را بازگو میکند. برونته در کتابی آرام، عاشقانه و اجتماعی توانسته در قالب رمان به مسائل و مشکلات تعلیم و تربیت دوران خود بپردازد. از ویژگیهای این کتاب زیبا آن است که خواننده همراه داستان احساساتی تلخ و شیرین را کنار هم تجربه خواهد کرد.
Good Moor درباره کتاب مینویسد: «یک داستان در ادبیات انگلیسی که سبک، شخصیتها و موضوعات در آن کاملا حفظ شده است.»
برخی از خوانندگان در سایتهای داخلی نوشتهاند:
«من همیشه از خواندن کلاسیکها و برونتهها لذت میبرم و این کتاب رو هم دوست داشتم.»
«کتاب خوبی است. داستان این کتاب با آنکه متعلق به عصر خود است اما میتواند در هر دورهای اتفاق بیفتد. روابط انسانها پیچیده نیست و خیلی خوب توصیف شده است. عاشقانههایش واقعی و ملموس است. داستان فراز و فرود و هیجان آنچنان ندارد ولی من خوشم آمد.»
کتی نیز نوشته است: «مثل همیشه یک برونته درخشان. از نظرتاریخی بررسی حاکمان در قرن نوزده داستان جذابی است، علاوهبر این یک داستان عاشقانه تکاندهنده است. داستانی ظذیف و جذاب که از خوادنش لذت بردم.»
virginia در سایت آمازون درباره کتاب مینویسد: «من برای اولینبار این کتاب را در نوجوانی خواندم و وقتی آن را با جین ایر مقایسه کردم، متأسفانه ناامید شدم. اکنون بهعنوان خوانندهای بالغتر، از توصیفات زندگی خانوادگی و طبقهبندی از دورانی دیگر قدردانی میکنم. اکنون از قهرمان مهربان و آزمایشات روزمره او به عنوان یک خانم قدردانی می کنم. خواندن این کتاب مرا به مکان و زمان دیگری برد، دنیایی که بسیار متفاوت از دنیای من است اما پر از افرادی که بسیار شبیه اطرافیانم امروزی هستند. حقیقتاً به اندازه «مستأجر ویلدفیلد» یا «جین ایر» که توسط برونته دیگری نوشته شده است جذاب نیست، اما هنوز ارزش وقت گذاشتن برای خواندن و لذت بردن را دارد. »
در مقدمه کتاب میخوانیم: «سرگذشتهاى واقعى همه گنجینۀ پند و عبرتند، منتها در بعضى از سرگذشتها، پیدا کردن این گنجینه خیلى زحمت دارد و تازه، پیدا هم که مىشود، نتیجه آنقدر ناچیز و خالى از کار درمىآید که آدم میبیند اصلاً به زحمتش نمىارزیده. من صلاحیت ندارم که بگویم سرگذشت من از این نوع است یا نه. گاهى فکر مىکنم شاید به درد عدّهاى بخورد و عدّهاى هم شاید سرشان با آن گرم شود. به هر حال، هر کس خودش بهتر مىداند.»
در بخشی از کتاب، صاحبخانه اینچنین توصیف میشود: «توی دلم گفتم: آرام باش. هر اتفاقی که افتاد، تو آرام باش.» انصافاً روی این حرفم ایستادم. طوری هم اعصابم را آرام کردم و جلوی تاپتاپ قلبم را گرفتم که وقتی به سالن هدایت شدم و به حضور خانم بلومفیلد رسیدم، چیزی نمانده بود که جواب تعارف و احوالپرسیاش را ندهم. بعد هم متوجه شدم که همان چند کلمه حرفی که زدهام مثل آدمهای نیمهجان یا خوابآلود زدهام. البته، سرکار خانم هم رفتارش کمی سرد بود، و این را بعداً که فکر کردم متوجه شدم. زن بلند و باریک و عصا قورتدادهای بود با موهای تیره، چشمهای سرد خاکستری، و قیافه زردنبو.»
«پدرم کشیشی بود اهل شمال انگلستان و بحق مورد احترام همه کسانی که او را می شناختند. در سال های جوانی با مقرری مختصر کشیشی و ملک کوچک دنجش زندگی نسبتا راحتی داشت. مادرم، که برخلاف آرزوی دوستان و نزدیکانش زن او شده بود، دختر یک ملاّک بود و خیلی هم بادل و جرئت. به او گفته بودند که اگر زن آن کشیش بی چیز بشود باید از خیر کالسکه و خدمتکار خود بگذرد، همین طور تجملات و زرق و برق های رفاه و آسایش، که برای او دست کمی از ضروریات زندگی نداشت. اما همه این حرف هایی که به او می زدند بی فایده بود. کالسکه و خدمتکار البته مایه آسایش و راحتی بودند، اما شکر خدا مادرم دوتا پا داشت که با آن ها هر جا می خواست می رفت و دوتا هم دست که با آن ها کارهای لازم را پیش می برد.»
« مادرم هم حاضر بود با دست های خودش همه کارها را انجام بدهد اما از مرد محبوبش دور نباشد، مردی که سعادتش سعادت او بود و جسم و روحش با او یکی. به این ترتیب، ثروتش رفت به جیب خواهری که عاقل تر بود و با تازه به دوران رسیده ای ازدواج کرده بود که از هند برگشته بود.»
«آن برونته» 17ژانویه سال 1820 در انگستان چشم به جهان گشود. پدرش کشیش بود و مادرش را در سن یک سالگی از دست داد. برونته دوران سختی را در کودکی پشت سرگذاشت . هم زمان با انتشار رمان مشهور «جین ایر» اثر خواهر بزرگترش «شارلوت برونته» او اولین کتابش با نام «اگنس گری» را نوشت. کتاب «مستاجر عمارت وایلد فل» از دیگر آثار اوست.
آن برونته درسن 29 سالگی زمانیکه هموز خیلی جوان بود به علت بیماری از دنیا رفت. شارلوت برونته دربارۀ خواهرش «آن» نوشته: «آرام بود، صبور، فداکار، فکور، باهوش، خویشتندار، و راهبهوار بر اندیشهها و احساسهاى خود حجاب مىافکند.»