«ارباب زمان» یکی از دلنشینترین و قابلتأملترین رمانهای میچ آلبوم است که برای نخستینبار، در سال 2012 منتشر شد. «ارباب زمان» در بازار نشر ایران مورد استقبال گستردۀ مخاطبین قرار گرفته است و بیش از 6 ترجمۀ مختلف از آن وجود دارد.
«ارباب زمان» نه یک کتابی تاریخی است و نه یک کتاب کاملا علمی؛ بلکه رمانی است که با روایتی لایهلایه و چندوجهی، به فلسفه و )تاریخِ زمان( میپردازد. میچ آلبوم در این رمان با استفاده از برخی وقایع تاریخی و علمی، دست به خلق روایتی بسیار عمیق و جذاب از مفهوم زمان زده است و انسان را در قالب این روایت زمانمند تعریف میکند. شخصیت اصلی این رمان دُر (Dor) نام دارد که به دلیل اختراع اولین ساعت دنیا و اندازهگیری بزرگترین نعمت خدایان، به زندانی شدن در یک غار محکوم شده است. او قرنها در این غار زندانی میماند و مجبور میشود به صدای تمام آدمهایی که پس از او متولد شدهاند و دائم در تقلای به دست آوردن زمان بیشتری هستند، گوش کند. در حالیکه روح دُر شروع به خُرد شدن میکند و در حال تسلیم به این محکومیت سنگدلانه است، ارباب زمان از راه میرسد و علاوه بر رها کردن او، به او شانسی دوباره برای جبران عمل خود میدهد: آموزش مفهوم واقعی زمان به دو انسان متفاوت... .
برخی از نظرات کوتاه و خواندنی کاربران سایت «فیدیبو» راجعبه کتاب «ارباب زمان» را با هم بخوانیم: -«کتاب جالبی است و به شما ارزش زندگی، ارزش هر ثانیه و هر دقیقه از عمرتان را یادآوری میکند. این کتاب به شما میآموزد که نباید در گذشته زندگی کنید یا ترس از آینده داشته باشید، بلکه باید در حال زندگی کنید.»
-«نوشتههای میچ آلبوم همیشه در عین سادگی، پیچدگی خاصی دارند که لذت خواندنش را چند برابر میکند. در این کتاب، ارزش زمان رو در قالب داستانی طولانی ولی گیرا به مخاطب نشان داده میشود.»
-«به نظرم ارزش وقت گذاشتن و خواندن را دارد. به طور کلی، میچ آلبوم نگرش جالبی راجع به جهان دارد که خواندن آثارش را لذت بخش میکند.»
یکی از نظرات زیبای خوانندگان این کتاب در سایت معتبر «گودریدز» نیز، از این قرار است: «مسئله زمان، عمر و جاودانگی دغدغه همیشگیِ انسانها بوده است. ترس از مرگ و فرار از آن و لحظههایی که نمیخواهیم بگذرند اما میگذرند؛ و ما بدون اینکه برایشان هدفی داشته باشیم، از اینکه از دستمان فرار میکنند ناراحت میشویم. میخواهیم اندازهشان بگیریم تا بفهمیم چقدر از آن رفته و چقدر از آن باقی مانده است. تمام این موارد میشود چند روایت موازی از انسانهایی از دوران پیش از تاریخ تا آیندۀ نامعلوم که میچ آلبوم در طول این کتاب، آنها را با هم پیش میبرد تا در یک نقطۀ عطف به هم برساند.»
یکی از زیباترین و مسحورکنندهترین توصیفات کتاب دربارۀ رابطۀ (موجودات و زمان) این چنین است: «پرندهها دیرشان نمیشود، هیچ سگی ساعتش را نگاه نمیکند، گوزنها دلواپسِ فراموش کردن تولدها نیستند. فقط انسان زمان را اندازه میگیرد، فقط انسان ساعت را اعلام میکند. و به همین دلیل فقط انسان از ترسی فلجکننده رنج میبرد که هیچ موجودِ دیگری تحمل نمیکند؛ ترس تمام شدن وقت.»
پاراگراف احساسی زیر به واکاوی عمیق مقوله طلاق و صرف زمان با فرزندان میپردازد: «وقتی یک کارمند زن پاهای سارا را داخل تشت کوچک پر از آب گذاشته بود، لورین چهرهی متعجب سارا را تماشا کرد. فهمید که چقدر دخترش کم محبت دیده است. آن هم زمانی که خودش کار میکرد و تام همیشه دیر به خانه میآمد. سارا رو به او کرد و با خوشحالی خندید و گفت: «مامان! میخوام هر لاکی که تو زدی منم بزنم.» و لورین قسم خورد که از این به بعد از این کارها بیشتر با هم انجام دهند. ولی هرگز این کار را نکردند. طلاق همهچیز را تغییر داد. لورین از کنار پنجرهی سالن رد شد و کتی را روی صندلی خالی دید اما میدانست که این روزها سارا ترجیح میدهد که در جایی تنها باشد، تا این که برای مانیکور کنار مادرش بنشیند.»
در این قسمت نیز، میچ آلبوم با روایتی جذاب از (لحظۀ شروع علامتگذاری زمان توسط بشر) میگوید: «دُر منتظر ماند، اما سایه کوچکتر از قبل شد چرا که آفتاب در آسمان بالاتر میرفت. تصمیم گرفت همهچیز را همان جا بگذارد و فردای آن روز برگردد. و فردا، وقتی آفتاب درست تا نقطهای نورش را بتاباند که سنگ قرار دارد، آن لحظه... همان لحظهای خواهد بود که امروز رخ داد. در حقیقت با خود این گونه استدلال کرد که آیا همهی روزها چنین لحظهای را در خود جای نداده اند؟ لحظهای که سایه، چوب و سنگ در یک ردیف قرار میگیرند؟ او این را لحظهی آلی نام گذاشت و هر روز در این مقطع به آلی فکر میکرد. ضربهای به پیشانیاش زد و به خود افتخار کرد. و این گونه بود که بشر شروع به علامت گذاری زمان کرد.»
میچ آلبوم یکی از مشهورترین و فعالترین نویسندگان آمریکایی است که آثارش، رقم فروش بیش از 40 میلیون نسخه را نیز رد کردهاند. او ابتدا به دلیل نوشتن مقالات ورزشی روزنامهها و نشریهها به شهرتی نسبی رسید اما به محض روی آوردن به نوشتن داستانها و رمانهای انگیزشی و آموزنده، به شهرتی جهانی دست یافت. از جمله رمانهای مهم میچ آلبوم میتوان به «سهشنبهها با موری»، «اولین تماس تلفنی از بهشت» و «کمی ایمان داشته باش» اشاره کرد.