جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

همه می میرند

قیمت:
300,000 تومان
مشخصات کتاب همه می میرند
ناشر
کشور مبدا
تعداد صفحات
447 صفحه
شابک
9786004901024
سال خلق اثر
1946
سال انتشار
1946
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
24
این کتاب در یک نگاه

«همه می‌میرند» رمانی فلسفی، به ‌قلم سیمون دوبووار فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی است. اثری عمیق، تأثیرگذار و تکان‌دهنده که نخستین بار در سال ۱۹۴۶ به چاپ رسید. «همه می‌میرند» را مهدی سحابی در سال ۱۳۶۲ با ترجمه‌ای روان و دلنشین به‌ فارسی برگردانده است و «نشر نو» آن‌را منتشر کرده است. بر اساس این کتاب فیلمی با همین عنوان در سال ۱۹۵۵ ساخته شده است.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب همه می میرند

«همه می‌میرند» داستان زندگی ریموند فوسکا را روایت می‌کند؛ داستانی فلسفی که به‌زیبایی هرچه‌تمام، سفر طول‌ودراز و پرپیچ‌وخم زندگیِ این شخصیت را به تصویر کشیده است. دوبووار در این کتاب با زبانی ساده و گیرا، اندیشه‌های ناب و بی‌نظیر خود نسبت به‌ زندگی، جاودانگی، روابط انسانی، عشق و مرگ را نمایان می‌کند. کتاب در واقع خاطرات فوسکا را بازگو می‌کند، او با خوردن معجونی مصری عمری جاودانه پیدا کرده است. روایتی که دربردارنده‌ی افکار و زندگی این شخصیت در قرن‌ها و زمان‌های مختلف است. فوسکا از سویی سودای آزادی‌خواهی دارد و دوست دارد آزادی و عدالت را به مردمش پیشکش کند و از سویی دیگر با رنجِ نامیرایی دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ ملاقات او با رژین، دختری زیبارو که بازیگر تئاتر است و نقطه‌ی تقابل این دو شخصیت متفاوت، نقطه‌عطفی در مسیر داستان است. نویسنده با تیزهوشی، فضاسازی و داستان‌سرایی کم‌نقص خود، وقایع تاریخی مهم را در بستر این روایت بیان می‌کند. از نگاه او همه‌چیز با مرگ ارزش می‌گیرد. تنها مرگ است که به پیروزی، سعادت، شجاعت و مهربانی معنا می‌دهد. «همه می‌میرند» داستانی پرکشش و تأمل‌برانگیز است که با تخیل بالای نویسنده به ‌نگارش درآمده است.

نظر خوانندگان سراسر دنیا، درباره‌ی کتاب همه می‌میرند چیست؟

کم‌تر کسی است که در میان کتاب‌خوانان نام سیمون دوبووار و آثارش را نشنیده باشد. آثار این نویسنده و فیلسوف تأثیرگذار فرانسوی همواره با استقبال بالایی در ایران مواجه بوده است. «همه می‌میرند» یکی دیگر از کتاب‌های تحسین‌برانگیز این نویسنده بزرگ است که نقد مثبت بسیاری از خوانندگان فارسی‌زبان را به‌همراه داشته است. از نگاه مهلا رمان «همه می‌میرند» در جغرافیایی مطبوع و دست‌نیافتنی ریشه دوانده و لقب یکی از خاص‌ترین و ناب‌ترین آثار معاصر را به خود اختصاص داده است.
امین معتقد است که دوبووار در این کتاب سواد و نبوغ‌اش را همزمان به رخ کشیده است؛ او با سواد ادبی، تاریخی، فلسفی و روان‌شناسی بالایی که دارد، مخاطب را با هیجان به‌دنبال خود می‌کشد.
از نگاه منتقدان سایت بارنس اند نوبل و آمازون، این کتاب عجیب‌ترین و هیجان‌انگیزترین رمان دوبووار است که به شکلی محسورکننده و با توانایی بالای نویسنده، به‌ کاوش در ماهیت فناناپذیری پرداخته است.

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

بخش‌هایی از روایت شگفت‌انگیز و خواندنی دوبووار که بیش از پیش قلم توانای او را نمایان می‌کند: «از راهرو گذشت و از پلکان خاموش پایین رفت. از خوابیدن وحشت داشت؛ در زمانی که تو خوابیده‌ای کسان دیگری هستند که بیدارند، و تو هیچ نفوذی بر آنان نداری. درِ باغچه را باز کرد: گرداگرد چمن باغچه راهرویی پوشیده از سنگ‌ریزه قرار داشت، و از دیوارهای چهار طرف آن تاک‌های لاغر و نوجوانی بالا می‌رفت. روی یک صندلی راحتی دراز کشید. مرد مژه نمی‌زد. به نظر می‌رسید هیچ‌چیز را نمی‌بیند و نمی‌شنود. به او غبطه می‌خورم، نمی‌داند جهان چه پهناور و زندگی چه کوتاه است؛ نمی‌داند که آدم‌های دیگری هم وجود دارند. به همین یک تکه آسمان بالای سرش قانع است. من می‌خواهم هرچیز چنان به من تعلق داشته باشد که گویی غیر از آن هیچ‌چیز دیگری را دوست ندارم؛ اما من همه‌چیز را می‌خواهم  و دست‌هایم خالی است. به او غبطه می‌خورم. مطمئنم که نمی‌داند ملال یعنی چه. 
از شما گله‌ای ندارم. بدون شما هم دیر یا زود این اتفاق می‌افتاد. یک بار موفق شدم نفس خودم را شصت سال حبس کنم، اما همین‌که دست به‌شانه‌ام زدند…«شصت سال!» مرد لبخندی زد. گفت:«یا اگر دلتان می‌خواهد، شصت ثانیه، چه فرقی می‎کند؟ مواقعی هست که زمان می ایستد.»
او در معرفی شخصیت‌هایش به‌ تصویرسازی‌های خاص خود تکیه می‌کند: کاش من دو نفر بودم، یکی حرف می‌زد و یکی دیگری گوش می‌داد، یکی زندگی می‌کرد و آن ‌یکی به ‌تماشای او می‌نشست. چه خوب می‌توانستم خودم را دوست داشته باشم! انسان حتی طالب خوشبختی هم نیست. به وقت‌کشی قناعت می‌کند تا این‌که وقت او را بکشد. جام را سر کشید و آن را دوباره پر کرد. اگر روژه بود می‌گفت «این‌قدر نخور.» و او باز می‌نوشید و سیگار می‌کشید تا این‌که سرش آکنده از اشمئزاز و آشوب و هیاهو می‌شد. اما فوسکا چیزی نمی‌گفت، او را می‌پایید و با خود می‌گفت: «دارد کوشش می‌کند، کوشش می‌کند.» درست است، رژین می‌کوشید بازی کند: بازی میزبانی، بازی افتخار، بازی دلبری، و همه این‌ها یک بازی بود: بازی وجود.»

درباره نویسنده کتاب همه می میرند

سیمون دوبووار به فرانسوی Simone De Beauvoir نویسنده‌ی کتاب «همه می‌میرند»، با نام اصلی سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی، که بسیاری او را به‌عنوان نامدارترین زن روشنفکر قرن بیستم می‌شناسند. سیمون دوبووار در نهم ژانویه 1908 در خانواده‌ای مرفه در پاریس به ‌دنیا آمد. از پنج سالگی به یک مدرسه کاتولیک رفت؛ در دوره دبیرستان، همواره شاگرد ممتاز دبیرستان دزیر Desir بود؛ سپس به دانشگاه سوربن رفت و تا اخذ مدرک لیسانس یک سری برنامه مطالعاتی فشرده را که شامل خواندن آثار فلاسفه مشهور همچون دکارت، کانت، برگسون، نیچه و دیگران بود در دستور کار خود قرار داد و درنهایت لیسانس خود را از دانشگاه سوربن گرفت.
با وجود آن‌که زنان در آن دوره کم‌تر به تدریس فلسفه می‌پرداختند، او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند، با ژان پل سارتر آشنا شد. دوبووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند، سارتر رتبه‌ی اول و دوبووار رتبه‌ی دوم را کسب کرد. با این وجود، دوبووار صاحب عنوان جوان‌ترین پذیرفته‌شده‌ی این آزمون تا آن زمان شد.
سیمون دوبووار و ژان پل سارتر در تمام زندگی‌شان رابطه‌ی عاطفی پیچیده‌ای داشتند که هرگز به ازدواج نرسید. از دیگر آثار این نویسنده می‌توان «جنس دوم»، «مرگی بسیار آرام» و «وانهاده» را نام برد.

 

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «همه می میرند»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.