جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

خنده در تاریکی

قیمت:
140,000 تومان
مشخصات کتاب خنده در تاریکی
کشور مبدا
تعداد صفحات
247 صفحه
شابک
9789645881793
سال خلق اثر
1938
سال انتشار
1400
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
14
این کتاب در یک نگاه

کتاب خنده در تاریکی رمانی محبوب به قلم ولادیمیر نابوکوف است که اولین بار در سال 1932 منتشر شد. نابوکوف این رمان را برپایه‌ی یکی از برجسته‌ترین آثار خود به نام «لولیتا» نوشته است. مترجمان مختلفی این اثر را به فارسی برگردانده‌اند و چندین انتشارات اقدام به چاپ این کتاب کرده‌اند. یکی از دقیق‌ترین ترجمه‌های کتاب خنده در تاریکی متعلق به امید نیک‌فرجام است که نشر مروارید اقدام به انتشار آن کرده است. در سال 1969، فیلمی فرانسوی-بریتانیایی با اقتباس از این اثر ساخته شد.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب خنده در تاریکی

 آلبینوس، مردی محترم، میانسال و منتقد آثار هنری است است که همسرش الیزابت را به خاطر معشوقه‌اش مارگو -که در سینما با او آشنا شده- ترک می‌کند. مارگو 17 سال دارد و رویای بازیگر شدن را در سر می‌پروراند. هنگامی که آلبینوس او را با تهیه‌کننده‌ی فیلم‌های سینمایی -اکسل رکس- آشنا می‌کند، فاجعه‌ای رخ می‌دهد. داستان از زاویه‌ی دید دانای کل و سوم شخص روایت می‌شود و نویسنده به عمد در همان صفحات ابتدایی، قصه‌ی اصلی را بیان می‌کند.

اما دانستن کل داستان چیزی را عوض نمی‌کند. آنچه در این رمان اهمیت دارد، توصیف موقعیت‌ها، شخصیت‌پردازی و نشان دادن انحلال و کشمکش‌ درونی شخصیت‌هاست که نویسنده به خوبی از عهده‌ی آن برآمده است. یکی دیگر از ویژگی‌های این داستان، روایتگری و نگاه توصیفی (و نه قضاوتگر) نویسنده است که داوری را به عهده‌ی مخاطب می‌گذارد.

افراد معروف و انتشاراتی‌ها چه نظری درباره کتاب خنده در تاریکی دارند؟

جان آپدایک –نویسنده‌ی نام‌آشنای رمان‌های چهارگانه‌ی «خرگوش‌»- به تمجید این اثر پرداخته است: «نابوکوف نثر را همان‌گونه که باید می‌نویسد؛ یعنی به طرزی به‌وجد‌آمده‌.»

انتشارات پنگوئن رندوم هاوس این کتاب را «رمانی کنایه‌آمیز درباره‌ی دلبستگی و فریب» نامیده است. سایت آمازون نیز آن را «عاشقانه‌ای غیرمعمول در دنیای سینمای برلین در دهه‌ی 1930» می‌خواند.

همچنین روزنامه‌ی بریتانیایی گاردین به تحسین خنده در تاریکی پرداخته و آن را «هم بسیار خنده‌دار و هم به شکل دلنشینی بی‌رحمانه » توصیف کرده است.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب خنده در تاریکی چیست؟

با خواندن نظرات مخاطبان در سایت‌ها و مجله‌های ارزیابی کتاب می‌توان متوجه شد این اثر با استقبال گسترده‌‌ی خوانندگان و منتقدین مواجه شده است. باربارا از یونان درباره‌ی این کتاب می‌گوید: «کتاب خنده در تاریکی یک داستان عاشقانه را روایت می‌کند. البته بهتر است بگویم کاریکاتوری از یک داستان عاشقانه. داستان ولادیمیر نابوکوف به طرز عجیبی ملودرام می‌شود. در این اثر مضامین روان‌شناختی و فلسفی فراوانی دیده می‌شود. من واقعاً از خواندن آن لذت بردم و تا مدت زیادی بعد از تمام کردن کتاب، ذهنم درگیر شخصیت‌های رمان بود.»

مهسا ناظری توصیف دقیقی از کتاب ارائه داده است: «نویسنده خلاصه‌ی رمانش را در همان چند خط اول داستان می‌آورد. شاید با خود بگویید که این رمان داستان‌محور نیست، ولی این تصور اشتباه است. کتاب به شدت سینمایی و داستان‌محور می‌باشد. رمان سبکی فوق‌العاده جالب‌توجه و البته شاعرانه دارد و فارغ از تمامی دلواپسی‌هایش، داستان می‌گوید و همه‌ی قلب‌ها را مجذوب خود می‌کند. رمان ساده است و طنز؛ با شخصیت‌پردازی‌هایی محدود و البته قوی. شاید بزرگ‌ترین کشش رمان همین سبکش باشد که آن را برای خواننده جذاب می‌کند.»

تام نظر خود را این‌طور بیان کرده است: «ولادیمیر نابوکوف یکی از نویسندگان روسی مورد علاقه‌ی من است. با وجود این‌که زمان زیادی از نگارش کتاب می‌گذرد، کتاب همچنان شیوا و خوش‌خوان است. من داستان کتاب را فاش نمی‌کنم، فقط در این حد بگویم با یکی از بهترین رمان‌های کلاسیک روبه‌رو هستید. کتاب خنده در تاریکی خنده‌دار، فریب‌دهنده، گیرا و درخشان است.»

سها حسینی، یکی از مخاطبان فارسی‌زبان، نوشته است: «اولین کتابی بود که از ناباکوف می‌خواندم. می‌توانم با جرات بگویم او یک نویسنده‌ی چیره‌دست و کاربلد است. این کتاب به‌حدی خوب بود که مشتاق شدم آثار دیگر این نویسنده را نیز بخوانم. ناباکوف در به تصویر کشیدن شخصیت ضداجتماعی رکس و شیطنت‌هایش و آلیبینوس -مردی که با وجود بینا بودن، چشم‌هایش را به روی حقیقت بسته است- بسیار خوب عمل کرده است.»

لیزا در سایت آمازون درباره‌ی کتاب چنین می‌گوید: «این رمان بسیار جذاب و خواندنی است. نویسنده در فضای سینمایی آن روزهای برلین، روایتی طنز از قصه‌ای معمول را نمایش می‌دهد؛ اما طنزی قوی و سراسر خلاقیت. به‌شخصه از خواندن آن بسیار لذت بردم.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

ولادیمیر رمان را زیرکانه و غافلگیرکننده آغاز می‌کند: «روزی روزگاری در شهر برلین آلمان مردی زندگی می‌کرد به نام آلبینوس. او متمول و محترم و خوشبخت بود؛ یک روز همسرش را به خاطر دختری جوان ترک کرد؛ عشق ورزید؛ مورد بی‌مهری قرار گرفت؛ و زندگی‌اش در بدبختی و فلاکت به پایان رسید. این کل داستان است و اگر در نقل آن لذت و منفعت مادی نبود همین‌جا رهایش می‌کردیم؛ گرچه چکیده‌ی زندگی انسان را می‌توان بر سنگ قبری پوشیده از خزه جا داد، نقل جزئیات همواره لطفی دیگر دارد.»

در ادامه می‌خوانیم: «آلبینوس هیچ‌وقت در عشق و عاشقی آدم آن‌چنان خوش‌اقبالی نبود. با آن‌که به شکلی کاملاً موقر و متین، خوش‌قیافه بود، به هر حال نتوانسته بود عملاً هیچ بهره‌ای از جذابیتش در قبال خانم‌ها ببرد. قطع و یقین چیزی پرکشش در لبخند دلنشین و چشم‌های آبی روشنش وجود داشت، که وقتی سخت در فکر فرو می‌رفت، کمی بیرون می‌زد (و چون ذهن کندی داشت، این اتفاق بیشتر از آنچه باید، پیش می‌آمد.»

مارگو با نوشتن نامه‌ای رابطه‌‌اش با آلبینوس را برای الیزابت فاش می‌کند و باعث می‌شود زندگی زناشویی آن‌ها فرو بپاشد. پس از این ماجرا، مارگو در خانه‌ی آلوبینوس سکونت می‌کند: «مارگو به صاحب‌خانه‌اش اطلاع داد به‎زودی از آن‌جا می‌رود. همه‌چیز عالی پیش می‌رفت. در آپارتمان آلبینوس به ثبات ثروت دلباخته‌اش پی برده بود. دیگر این‌که با توجه به عکس روی پاتختی، همسر آلبینوس اصلاً آن چیزی نبود که او تصور کرده بود. فکر کرده بود همسر او زنی متین و عظیم‌الجثه است با حالتی عبوس و سلطه‌ای آهنین اما برعکس، زن ظاهراً موجودی آرام و وابسته بود که خلاص شدن از شرش زحمت زیادی نداشت. تازه آلبینوس را هم خیلی دوست داشت. او جنتلمنی آراسته و خوش‌لباس بود که بوی تنباکوی مرغوب می‌داد. البته می‌دانست که نمی‌تواند به تکرار شور و خلسه‌ی عشق اولش امیدی داشته باشد و تصمیم گرفت به میلر، گونه‌های فرورفته و به رنگ گچش، موهای سیاه و آشفته‌اش و انگشتان بلند و چابکش فکر نکند. آلبینوس می‌توانست او را آرام کند و تبش را فرو بنشاند. مثل آن برگ‌های خنک بارهنگ که برای اندام‌های ملتهب بدن آن‌قدر آرامش‌بخش است. چیز دیگری هم بود. آلبینوس علاوه بر این‌که ثروتمند بود، به آن دنیایی تعلق داشت که به صحنه‌ی تئاتر و سینما هم به راحتی دسترسی داشت. خیلی وقت‌ها در اتاقش را قفل می‌کرد و در مقابل آینه‌ی کمد، ژست‌ها و اداهای مختلف درمی‌آورد.»

درباره نویسنده کتاب خنده در تاریکی

ولادیمیر نابوکوف نویسنده، مترجم و منتقد چندزبانه‌ی روسی_آمریکایی بود. او یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم محسوب می‌شود و کتاب‌هایش در سراسر دنیا طرفداران زیادی دارد. نابوکوف همواره به تمجید تولستوی می‌پرداخت و در مقابل با داستایوفسکی خصومت داشت و او را دیوانه می‌نامید. او تا زمان مرگش، ۱۸ رمان، ۸ مجموعه داستان کوتاه، ۷ کتاب شعر و ۹ نمایش‌نامه منتشر کرده بود. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به «دعوت به مراسم گردن‌زنی»، «چیزهای شفاف» و «آتش رنگ‌باخته» اشاره کرد.

برای مشاهده موارد مرتبط می‌توانید به دسته‌بندی خرید رمان مراجعه کنید. 

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «خنده در تاریکی»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.